امروز سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴

لزوم دوری جامعه از تک صدایی و پدر سالاری

کد خبر: 7820
زمان انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۵ بعد از ظهر -
264 بازدید

گزارش روز (گزارشگر : مائده شریفی)

لزوم دوری جامعه از تک صدایی و پدر سالاری

 

در هر جامعه ای مجموعه ای از آداب، رسوم، سنت‌ها، قوانین نوشته و نانوشته و دانش عمومی و فراگیر به شکل گفتمان، وجود دارد که از آن به فرهنگ یاد می‌شود. هر چیزی در جامعه بشری دارای زیر مجموعه ای از این امور است که به آن فرهنگ آن چیز می گویند. هنگامی که از فرهنگ سازی سخن به میان می‌آید، چنین برمی آید که فقدان این مسئله توانسته است در جامعه آثار سویی به جا گذارد که نیازی به‌ عنوان فرهنگ سازی خود را به ‌عنوان دغدغه بر جامعه و اولیا و مسئولان آن تحمیل کرده است. به این معنا که یکی از مسائل و مشکلات هر جامعه وجود فرهنگ ‌های غلط و نادرست گروهی از مردم یا بیشتر آنهاست.

از آن جایی که تغییر فرهنگ و یا فرهنگ سازی به معنای ایجاد نگرش جدید و یا تغییر و تصحیح آن می‌باشد، نمی‌توان انتظار داشت که فرهنگ و نگرش مردم به سادگی و آسانی تغییر کند. زیرا تغییر نگرش و فرهنگ سازی، تنها در یک فرآیند زمانی اتفاق می افتد و این گونه نیست که یک دفعه و ناگهانی، فرهنگی شکل گیرد و یا تصحیح شود. بلکه مسئله اصلاح فرهنگی و نگرشی دشوارتر و سخت تر است، زیرا نخست می‌بایست فرهنگ و نگرشی که شکل گرفته و جا افتاده را با اطلاع رسانی از آسیب‌های فرهنگ نادرست، از شخص و جامعه زدود و سپس فرهنگ ارزشی و مثبت را اندک اندک در جامعه جایگزین کرد. لذا بر استقامت در هنگام فرهنگ سازی و اصلاح یا تغییر آن تأکید شده است. امروزه در برخی خانواده‌ها سبک فرزندپروری مقتدرانه حاکم است که در آن کلیه امورات و تصمیمات در خصوص فرزندان توسط والدین گرفته می‌شود و فرزند باید در تمامی کارها از والدین تبعیت کند که این امری نادرست است و اگر به صورت طولانی مدت ادامه یابد باعث از بین رفتن اعتماد به ‌نفس فرزندان می‌شود.

الهام یغمایی یکی از افرادی بود که در این باره عنوان کرد: مردانی که گرایش و تمایلات پدر سالارانه دارند در مقایسه با آنهایی که این باور را ندارند تمایل بیشتری دارند که نسبت به خانواده خود رفتارهای خشونت آمیز داشته باشند. باور عام این است که فقط مردم بد یا مردم ناآگاه در برابر فرزندان خود از خشونت کار می‌گیرند و خشونت علیه کودکان تنها در خانواده‌های فقیر یا محله‌های بد اتفاق نمی‌افتد. اما این نوع خشونت می تواند در تمام طبقات اجتماع اتفاق بیافتد.

وی در ادامه تصریح نمود: خشونت می‌توانند اثرات ناخوشایند، درازمدت و حتی ماندگار بر روی فرزندان بگذارد. بعضی از جراحات جسمی‌اند که بعد از مدتی بهبود می‌یابند، ولی زخم‌های روحی و عاطفی اثرات عمیق‌تر و ماندگاری را بجا می‌گذارند که در مراحل بعدی زندگی می‌توانند برای فرزند مشکلاتی زیادی ببار بیاورند. بطور مثال، شخص از اعتماد بنفس کافی برخوردار نبوده و قادر به ایجاد روابط فامیلی و اجتماعی سالم نیست؛ و یا شخص در محیط خانه، کار و یا درس توانایی لازم برای انجام وظایف خود را ندارد.

یغمایی اظهار داشت: معمولاً والدینی که آگاهی چندانی درباره تربیت فرزندان ندارند، در دو سوی افراط‌ و تفریط به سر می‌برند اما آموزه ‌های اسلامی و متون دینی ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضا خانواده و ازجمله رابطه والدین و فرزند توصیه می‌کند زیرا در فرهنگ اسلام آنچه در اختیار انسان است، ازجمله فرزندان، امانت الهی‌اند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنهاست.

این صاحب نظر تاکید نمود: آنچه به‌عنوان الگوی درست روابط فرزندان و والدین عنوان می‌شود، جمله نه فرزند سالاری و نه والدین سالاری است. خانواده خوب، خانواده‌ای معتدل است که همه اعضا می‌توانند در امور خانواده مشارکت داشته باشند؛ بنابراین هیچ‌وقت نمی‌توان یکی از شیوه‌های فرزند سالاری یا پدرسالاری را به‌عنوان روشی مناسب برای داشتن خانواده‌ای گرم مطرح کرد.

وی یادآور شد: والدین بایستی میزان همفکری و مشورت با فرزندان را در امور هزینه‌ای خانواده، افزایش دهند و در مقابل باید ازنظر عاطفی نیز به فرزندان توجه ویژه ای داشته باشند زیرا ازآنجاکه احساس برتری، تبعیض و رفتارهای مردسالارانه از خانواده شروع می‌شود، به والدین به خصوص مادران باید توصیه شود که بین فرزندان دختر و پسر خود تبعیض قائل نشده و همان رفتاری را که با فرزند پسر خود دارند، با فرزند دختر نیز داشته باشند.

یغمایی در آخر سخنان خود تصریح کرد: پدر و مادر باید به شخصیت فرزندان احترام بگذارند. بچه هایی که از پدر و مادر خود احترام می بینند بیشتر به آن ها احترام می گذارند.

جلال محسنی دیگر فردی بود که در این باره توضیح داد: در طول تاریخ به ندرت دیده شده است که قدرت در خانواده بین زن و شوهر مساوی تقسیم شده باشد و متاسفانه زنان در تصمیم گیری های درون خانواده نقش مهمی ندارند و به علت عدم حضورشان در تصمیم گیری ها مشکلات و سختی هایی را تحمل می کنند که بعضا مشکلات زیادی را برایشان بوجود می آورد.

محسنی در ادامه اذعان داشت: امروزه هدایت مسیر زندگی چه در خانه و چه در بیرون از آن بر عهده هر دو نفریعنی زن و مرد است و بیشتر جامعه به این سمت پیش می رود و در کنار آن استقلال مالی زنان سبب قدرتمند شدن آنها هم شده، البته این یک اتفاق طبیعی است، زیرا استقلال مالی با قدرت بالا رابطه مستقیم دارد اما این مسأله در روابط زوجین احتمال بروز مشکلات را به همراه دارد و چنانچه زوجین نسبت به این مسأله آگاه نباشند طبیعتا روابط زناشویی آسیب خواهد دید.

این شهروند یادآور شد: مدیریت مالی در خانواده براساس تفاوت هایی که بین زن و مرد وجود دارد طبیعتاً باید نقش های متفاوتی برای آنها قائل باشیم، اما بعضی ها اصلا نمی خواهند تفاوت مرد و زن را قبول کنند و این یک مشکل اساسی است که باید مورد توجه جامعه قرار گیرد.

وی تاکید نمود: در هر نظام و سازمان انسانی قطعا باید سلسله مراتب وجود داشته باشد و این سلسله مراتب در خانواده الزامی بوده، می بایست شخصی از اعضای خانواده در نقش اول باشد و خانواده را مدیریت کند. مرد برایش این مهم است که همسرش از وی پیروی کند، زن هم برایش این مهم است که شوهرش به وی علاقه داشته باشد؛ چنانچه این علاقه نباشد، دلش می شکند. باید این تفاوت ها را ببینیم و به اعتقاد بنده این موضوع را هم خانم باید مدیریت کند و نقش های مدیریتی خود را بشناسد، هم آقا.

محسنی اشاره کرد: اگر مرد سالاری شکل افراطی به خود گیرد، در زندگی زناشویی مشکلات زیادی را ایجاد می کند و تفکر مردسالارانه و داشتن قدرت حتی به ضرر خود مردان است و باعث شده تا در بسیاری از مسئولیت ها و فشارهای زندگی این مشکلات بر دوش مرد قرار بگیرد و بهتر است بگوییم مردی که تمام مسئولیت ها را بر عهده می گیرد، نمی تواند مولفه های عاطفی در رابطه را به خوبی برآورده کرده و برای ابراز عشق و محبت به همسر خود زمان کافی اختصاص دهد و قطعا در این نوع خانواده ها همیشه زنان و فرزندان از بسیاری از خواسته های خود صرف نظر می کنند و می بینیم زنان سعی می کنند نقش های خود را به عنوان مادر و همسر حفظ کنند.

جلال محسنی گفت: ناتوان پنداشتن زنان و در عمل تولید ناتوانی در بین آنان، موجبات پیدایش نسلی ناتوان را فراهم می آورد و مادران ناتوان هرگز توان تولید نسلی توانا را نخواهند یافت.

مهسا مقیمی از دیگر شهروندانی بود که با طرح این پرسش که باید در خانواده فرزندسالاری حاکم باشد یا پدرسالاری، تشریح کرد: باید در هفت سال اول فرزندسالاری، در هفت سال دوم پدر و مادرسالاری و در هفت سال سوم شخصیت‌سالاری در خانواده شکل بگیرد تا بتوانیم فرزندانی مؤمن، متعهد و موفق را پرورش دهیم.

وی با تاکید به اینکه باید در هفت سال اول، فرزندان را غرق محبت کنیم عنوان کرد: لجبازی‌ها، لوس شدن و دیگر نگرانی‌هایی که والدین در مورد این محبت‌های فراوان دارند، جایگاهی ندارد.

مقیمی  با انتقاد از اینکه که برخی از والدین گمان می‌کنند که موضوع تربیت فرزند منحصر در سنین کودکی یا نوجوانی است، عنوان کرد: تربیت فرزند سال‌ها قبل از تولد فرزند شروع می‌شود و حداقل تا ۲۱ سال پس از تولد ادامه دارد و باید این موضوع با نگاه تیزبینانه به رفتار پدر سالاری در خانواده رعایت شود.

وی با طرح این موضوع که چگونه می‌توانیم سال‌ها قبل از تولد فرزند، کار تربیت او را آغاز کنیم، اظهار کرد: زوج‌های جوان به ویژه دختران که در آینده می‌خواهند مسئولیت خطیر مادر شدن را تجربه کنند، باید ابتدا خود را تربیت نمایند، همچنین عواملی همچون انتخاب همسر و اصلاح روابط با همسر در نوع تربیت فرزندان در آینده نقش بسزایی خواهد داشت.

مقیمی تصریح نمود: در بعضی از خانواده ها پدر حرف اول را می زند و بقیه محکوم به اطاعت از او هستند و او بر مادر و فرزندان تسلط دارد و بدون اجازه او کسی حق تصمیم گیری و عمل ندارد. خانواده پدر سالار در جوامع سنتی بسیار رایج بودند و هنوز هم بسیاری از خانواده ها در جوامع هستند که پدر بر آنان سلطه کامل دارد. در این خانواده ها استقلال فرزندان دچار اختلال می شود که از منطق پیروی نمی کنند و ممکن است ازدواج پرخطری را تجربه کنند اگر همسر آنها از خانواده پدر سالار باشد پسر هم مثل پدر بر خانواده حکم فرمایی می کند اما اگر همسر از خانواده ی مادرسالار باشد آنوقت کشمکش همیشگی خانواده را ممکن است از هم بپاشد. البته جریان دیگری نیز ممکن است پیش بیاید این زمانی است که پدر با رفتارهای زورگویانه خود با مادر خانواده، حس ترحم پسر را برانگیزد و او را نسبت به رفتارهای پدر بیزار کند و نقش الگویی پدر را از دست بدهد و نتواند رفتار مناسب و متعادل نسبت به همسر آینده خود داشته باشد و همسرش نیزاو را فردی ضعیف و بی عرضه قلمداد کند، در این صورت نیز احتمال آسیب دیدن خانواده خصوصاً فرزندان بسیار زیاد است وضعیت دختر چنین خانواده ای نیز بهتر از پسر نیست و حالت افراط و تفریط در آینده او موج خواهد زد.

وی همچنین افزود: در هر صورت تعادل در خانواده پدرسالار وجود ندارد و این خانواده خصوصاً در جامعه رو به رشد امروزی به جز آسیب رساندن و تربیت افراد نالایق و از تعادل خارج شده و در خطر انداختن سرنوشت اعضای خانواده فایده دیگری ندارد.

مقیمی در آخر اشاره کرد: شاید در خانواده های پدر سالار مسئولیت امور مهم خانه و خانواده بر عهده پدر خانواده است اما قطعا باید گفت چنین خانواده ای به هیچ عنوان سالم نیست زیرا امور خانواده باید به صورت مشارکتی و با تقسیم وظایف انجام شوند. باید بدانیم که نباید این تصور در ذهن فرزندان جا بی افتد که مادر مطیع پدر است و این فقط پدر است که حق اظهار نظر و تصمیم گیری دارد و مادر نمی تواند یک شخصیت مستقل باشد چون در یک خانواده رشد یافته و سالم، پدر و مادر در رأس خانواده قرار دارند، با همکاری همدیگر خانواده را اداره و در موقعیت های مناسب از فرزندان هم نظر خواهی می کنند.

مجید مروتی روانشناس تربیتی به عنوان کارشناس درباره اینکه چه اتفاقی افتاد که فرزندسالار شده ایم گفت: امروزه خانواده با مجموعه‌ وسیعی از عوامل مانند جهانی شدن، فناوری، گسترش آموزش، رسانه‌ای شدن، مصرفی شدن، دموکراتیک شدن، مجازی شدن و دیگر عوامل و فرآیند‌های عمومی تحول فرهنگ ارتباط دارد. البته تمام این عوامل بخشی از ویژگی‌های جامعه‌ی شهری امروزی است.

وی بیان کرد: عامل بسیار تأثیرگذار در این تغییر و تحولات، تغییر خانواده است که موجب ظهور انسان تازه‌ای در جامعه‌ ایرانی شده است. به رغم تمام تلاش‌ها و پژوهش ها، خانواده هنوز مانند کلاف سردرگم و آشفته‌ای است که امکان شناخت تمام جوانب و کنترل تحولات آن مهیا نشده است.

این روانشناس ادامه داد: در سال‌های اخیر ارتباط فرزندان و والدین دستخوش تغییرات زیادی شده است. دیگر مثل گذشته فرزندان تابع اوامر والدین نیستند و به طور کلی در فرآیند تربیت فرزند تغییرات اساسی ایجاد شده است. می توان با استدلال بر کم شدن تعداد فرزندان خانواده، سخت شدن شرایط زندگی و یاری دهی اندک یا صفر فرزندان، برای ویژگی فرزندان امروز عنوان نمود.

وی تصریح کرد: امروزه ما آرام آرام به سمت تعریف جدیدی از خانواده حرکت می‌کنیم. بچه‌های مطیع دیروز تبدیل به بچه‌های مؤثر و صاحب نظر شده اند. نقش آن‌ها در خانواده پررنگ‌تر و ملموس‌تر از گذشته است. تبادل نظر و افکار و گفتگوی عقلانی از ویژگی‌های خانواده‌های جدید است، هرکسی هر پیشنهادی که دارد مطرح می‌کند و برای آن استدلال می‌آورد و از آن دفاع می‌کند. از طرفی خانواده‌های امروز سعی دارند در جهت ارضای نیاز‌های فرزندان، امکانات رفاهی و تحصیلی و تفریحی آن‌ها را در حد توان و حتی بیشتر از توان خانواده فراهم کنند و این بسیار مضر است.

مروتی خاطر نشان کرد: مشکل از جایی آغاز می‌شود که حاکمیت خانواده از والدین و به خصوص پدر به فرزندان منتقل می‌شود. در واقع نوع جدیدی از خانواده‌ها در حال شکل گیری است و آن فرزندسالاری است که با انواع دیگر خانواده‌ها در تاریخ خانواده‌ ایرانی متفاوت است. سالار بودن به معنای حاکمیت و قدرت است و این قدرت بسیار مضر است. در خانواده‌های فرزندسالار، شاید فرزند قدرت پدر را ندارد، اما حاکم و محور خانه می‌شود و وقتی مشارکت را از بین می برد خانواده را تخریب می کند.

وی تصریح کرد: نوع دیگری از این قضیه هم وجود دارد و آن به گونه ای است که مرد در خانواده و فرهنگ مرد سالاری بزرگ شده باشد و جز این، راه دیگری برای زندگی بلد نباشد. هم پدر مردسالار هم مادر زن سالار می‌تواند به شکل الگوگیری از پدر یا انتقام از مادر، در زندگی فرد نمود پیدا کند که این هم نوعی زندگی خشونت بار و ناصحیح است.

این کارشناس اذعان داشت: مهمترین قسمت مقابله با تفکر مردسالارانه، تربیت درست خانواده هاست. تفکیک جنسیتی بین دختر و پسر در خانه، انجام کارهای سنگین برای پسر و کارهای خانه برای زن و توقع زیاد از پسران خانواده، باعث ایجاد تفکر تبعیض جنسیتی و مردسالاری می‌شود و پایه گذار شیوه ناصحیحی است که در قبل ذکر شد.

مروتی همچنین بیان داشت: پدر و مادر باید خیلی سخت‌گیری نکنند و اجازه دهند فرزندان تصمیمات متناسب با سن خودشان را بگیرند. مطمئنا اولین کسی که عواقب انتخاب و تصمیم خود را می‌بیند، خود فرزند است. توصیه کلی این من  است که خود را به جای فرزندانمان قرار دهیم و از دید آنها مسائل را ببینیم، آنگاه است که می توانیم یک محیط گرم و جذاب خانوادگی داشته باشیم.

وی در آخر نیز گفت: خانواده‌ها باید عدالت و برابری، محبت کردن، همیاری و همراهی را به فرزندان خود فارغ از جنسیت آن‌ها آموزش دهند. بدین صورت در دوران بزرگسالی هم این برابری را برای ازدواج فرزندان و در زندگی مشترک‌شان اعمال کنند.

اشتراک گذاری