یادداشت روز به قلم جواد میرحاج؛

نزاع پنهان قدرت و فروپاشی اعتماد اجتماعی!

همان روزهایی که با تیغ استصواب تقریبا تمام نیروهای موسوم به اصلاح طلب و احتمالا منتقد را از گردونه انتخابات مجلس فعلی حذف کردند و بعد از آن هم این داستان در انتخابات ریاست جمهوری تکرار شد، طی یادداشتی نوشتم و از اصلاح طلبان خواهش کردم تا کنج عزلتی اختیار کرده ونظاره گری پیشه و صبر نمایند چرا که بر این باور بودم طمع قدرت آرام آرام چهره مدعیان خدمت را بر ملا و ذاتشان را بر ملت عیان خواهد کرد!
کاری ندارم که خیلی ها شنیده یا نشنیده این تمنای بنده را اجابت کرده و عطای حضور را به لقایش بخشیدند !
با یکدست شدن ارکان حکومت بویژه پس از انتخابات رییس جمهوری اگرچه حرص و طمع قدرت آن روی خود را نشان می داد اما به دلایلی که یکی از مهمترین آنها اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم بود این امر خیلی متجلی نشد و دست یافتگان به خوان قدرت ترجیح دادند یک جورهایی باهم کنار بیایند علی رغم اختلاف هایی که در نحوه تقسیم غنایم داشتند!
این روزها با توجه به بر ملا شدن سفر اهل بیت رییس مجلس توسط تعدادی از هم مشربانش مشخص شد که طمع قدرت طلبی آن حدی هست که به نزدیکترین یاران هم رحم نشود!
ساعت های اولیه نشر خبر سفر همسر و فرزند قالیباف به ترکیه این سوال بطور جد ذهنم را بخود مشغول کرده بود که کدام آدم بیکاری ! کار و زندگی اش را رها کرده دنبال این مسافران افتاده و از نوع خرید و مقدارش هم خبردار شده است تا اینکه بر ملا شد عده ای از دوستان و همفکران رییس مجلس با طراحی قبلی چنین اقدامی را بعمل آورده و حتی از تعداد ساک های مسافرتی این مسافران که نوزده عدد بوده پرده برداشتند!
القصه این ماجرا برای کسی که چند ماه قبل چنین حرکاتی را در اوج مذمت قرار داده و منتقد سخت آن شده بود بسی گران آمده بطوری که علی رغم اظهار نظر های متعدد از جانب رفقای ظاهری هنوز هیچ واکنش و عکس العملی توسط رییس پارلمان نسبت به این امر بروز داده نشده است !
حالا با توجه به اینکه این داستان ساخته و پرداخته چه تفکر و افرادی است باید بر این حقبقت که شهوت قدرت دوست و آشنا نمی شناسد تاکید کرد!
برخی بر این باورند با توجه به بر ملا شدن داستان سیسمونی و پایمال شدن اعتبار باقی مانده رییس مجلس در خصوص فقر ستیزی و خدمت به مردم در واقع تاریخ مصرف وی در حال اتمام است و جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که همواره مدافع رفتار و کردار قالیباف بوده اند این روزها بدون هیچ اظهار نظری صرفا نظاره گر اتفاقات موجود هستند !
آنچه مسلم است با توجه به اینکه این داستان را با هیچ چسبی نمی توان به جناح مقابل و حتی دشمن نسبت داد تنها گزینه ای که به ذهن می رسد همان اختلافات درونی و به تعبیری نزاع بر سر قدرت است که بزرگترین مدعیان انقلابی و ولایی را در نزد افکار عمومی زیر سوال برده است !
البته باید پذیرفت که دلیل نشر این داستان هرچه که باشد مهمترین و ملموس ترین نتیجه اش ایجاد شکاف بیشتر بین مردم و مسولان و نهایتا ازبین رفتن اعتماد عموم به حکومت گران است که بازسازی و برگشت این اعتماد اگر نگوییم غیر ممکن اما امری بس دشوار خواهد بود!
بویژه که عوام الناس احتمال می دادند با یکدست شدن ارکان حاکمیت باری از دوش مردم برداشته خواهد شد و در کمال تاسف آنچه موجب تاسف و تاثر ملت می شود اختلافات پشت پرده نشستگان بر سر قدرت است و جدال پیدا و پنهان شان برای تسلط بیشتر بر امور، در حالی که استخوان ملت زیر بار نابسامانی ها در حال خرد شدن است!

payamgooyesemnan