امروز سه شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴

ترک تحصیل و پیامدهای ناگوار اجتماعی و روانی

کد خبر: 8248
زمان انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۱:۱۷ قبل از ظهر -
217 بازدید

گزارش روز (گزارشگر : مائده شریفی)

ترک تحصیل و پیامدهای ناگوار اجتماعی و روانی

 

اصطلاح بازماندگی از تحصیل برای گروه سنی بین شش تا هفده سال به کار می رود که یا هرگز به مدرسه نرفته اند یا پس از گذر چند سال با ناملایمات و شرایط زندگی مجبور به ترک محل آموزش و تحصیل شده اند. بازماندن از تحصیل به دلایل نداشتن اوراق هویتی معتبر، فقر خانواده، کمبود امکانات و نبود اماکن آموزش در مناطق محروم، ازدواج در سنین پایین و تعصب های خانوادگی در ممانعت از حضور دختران در مدرسه رخ می دهد.
گرچه چرخه معضلات در جامعه غیرقابل انکار است اما باید با بهترین برنامه شرایطی مهیا شود که کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه علم آموزی و کسب مهارت بازگردند و در این زمینه تکلیف حوزه دولت بسیار سنگین است. کودکان بازمانده از تحصیل قربانی فقر خانواده و یا معضلات دیگری هستند که خودشان توان گره گشایی از این مشکلات را ندارند و مداخلات هدفمند و آگاهانه در حل این معضلات از سوی نهادهای حمایتی و آموزشی امری ضروری است.کودکانی که توان تامین هزینه تحصیل را ندارند مجبورهستند برای تامین مخارج زندگی کار کنند و از درس خواندن منصرف شوند، این کودکان ممکن است در فرایند کسب درآمد طعمه آسیب و سوء استفاده هایی شوند که به خاطر ضعف مهارت و تجربه قادر به تشخیص آن نیستند.
برای جلوگیری از بازماندن کودکان از تحصیل و جلوگیری از بروز مشکلات اجتماعی در جامعه و حضور دانش آموزان در محیط های آموزشی و تربیت نیروی انسانی کارآمد برای جامعه باید با بهره گیری از ظرفیت سایر دستگاه های اجرایی در کنار آموزش و پرورش زمینه حضور بچه ها در مدارس و محیط های آموزشی فراهم شود.
محسن صفایی یکی از شهروندانی بود که در این خصوص گفت: آموزش و پرورش به عنوان گسترده ترین دستگاه فرهنگی کشور و مهمترین نهاد اجتماعی، نقش تعیین کننده در آموزش جامعه پذیری و اجتماعی کردن افراد برعهده دارد و بر اساس قوانین جاری کشور باید خدمات آموزشی و پرورشی برای همه در این نهاد اجتماعی یکسان و عادلانه باشد.
وی همچنین افزود: کسب مهارت و آموزش در آموزش و پرورش تنها به بحث خواندن و نوشتن ختم نمی شود بلکه در آموزش طیف وسیعی از باورها، مهارت ها و جامعه پذیری افراد نقش ایفا می کند که نداشتن این مهارت ها کودک و نوجوان را در معرض آسیب پذیری قرار می دهد.
صفایی  با بیان اینکه نقش خانواده و والدین برای استمرار آموزش کودک و تلاش برای پیشگیری از بازماندن از تحصیل برجسته است گفت: گاهی کودکان قربانی فرهنگ و باورهای نادرست خانواده ها بوده و از تحصیل باز می مانند که مهمترین دلیل محرومیت این بچه ها از تحصیل محرومیت و فقر اقتصادی و فرهنگی خانواده است و اغلب این کودکان در شرایط طاقت فرسا و با مناسبات خارج از سنشان دست به گریبان هستند و مجبورند زودهنگام تن به کار دهند و در شرایط غیرقانونی و با حلقه ای از خطرهای در کمین دست و پنجه نرم کنند.
این شهروند در ادامه خاطر نشان کرد دانش‌آموزی که تحصیل را کنار گذاشته است، هر روز با هم‌کلاسی‌های سابق خود در کوچه و خیابان مواجه شده و نوعی از کمبود عزت¬ نفس یا اعتماد به نفس، خودبدپنداری یا خودمقصرپنداری یا حتی کینه نسبت به خانواده خود مواجه خواهد شد که پیامد منفی آن قابل تصور است. از طرفی تفاوت دو محیط مدرسه و جامعه بعد از ترک مدرسه گاهی آنقدر زیاد است که ممکن است منتهی به آسیب بزرگ روانی شده و به دلیل فقر آگاهی یا مالی هرگز درمان نشود؛ روشن است که چنین تغییر بزرگی می‌¬تواند علاوه بر دانش‌آموز سابق گریبان دوستان، خانواده و دیگر مرتبطان با او را هم بگیرد.
وی افزود: دانش آموزان در مدارس مراحل اجتماعی شدن و خود کنترلی را فرا می گیرند و بهترین سنگری که می تواند بچه ها را در برابر آسیب ها مصون می کند مدرسه است.
صفایی در آخر سخنان خود تصریح کرد: اگر بخواهیم از مشکلات اجتماعی جامعه در آینده گرفته شود و جامعه ای با محور نیروی انسانی توانمند داشته باشیم باید زمینه حضور و ماندگاری بچه های در مدرسه فراهم شود.
شهلا غلامی دیگر فردی بود که در این رابطه عنوان نمود: تعصبات فرهنگی، طلاق و ناآگاهی برخی از والدین، معضل کودکان کار، مهاجرت و امثالهم از مهمترین عوامل بازماندن دانش آموزان از تحصیل است.
وی ادامه داد: در برخی از مناطق استان جلوگیری از تحصیل با ازدواج زودهنگام دختران رقم می خورد که این مهم افزایش تعداد دختران بازمانده از تحصیل نسبت به پسران را سبب شده است همچنین مشکلات اقتصادی برخی ازخانواده نیز موجب شده بعضی از کودکان برای کسب درآمد در سنین پایین مجبور به کار شوند که این مهم مزید بر علت شده تا آنان از حضور در محیط های آموزشی باز بمانند.
غلامی، پیگیری جدی بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل به محیط های آموزشی و مدارس را توسط آموزش و پرورش لازم دانست و گفت: باید تلاش شود با استفاده از ظرفیت های همه دستگاه های اجرایی که به نوعی با این موضوع مرتبط هستند برای بازگشت تمام دانش آموزان بازمانده از تحصیل به مدارس استفاده شود.
این صاحب نظر، فقدان چتر حمایتی پدر و مادر، اعتیاد، طلاق والدین، نداشتن سرپرست با کفایت و فقر مطلق را از دلایل اجبار کودکان و نوجوانان به اشتغال های کاذب خواند و تاکید کرد: اغلب این کودکان و نوجوانان قربانیان خاموش آسیب های اجتماعی هستند و از تحصیل بازمانده اند.
وی اشاره داشت: تحصیلات و سواد آموزی کودکان از شاخص های مهم توسعه یافتگی قلمداد می شود و بهزیستی نیز در راستای بازگشت کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش می تواند نقش پررنگی داشته باشد.
غلامی اظهار نمود: به اعتقاد من عملکرد والدین، حتى از عملکرد اولیاى مدرسه نیز شاخص تر و تاثیرگذارتر است. متاسفانه برخی والدین حتی والدین تحصیل کرده در طول زندگی روزمره خود، مطالعه را کنار می گذارند و بچه ها را در مطالعه درسی تنها می گذارند و آنها را بی انگیزه می کنند. مطالعه والدین در اشتیاق بچه ها به ادامه تحصیل بسیار موثر است.
وی همچنین بیان کرد: فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی و معیارهای اخلاقی، فرزندان ما را مستعد انواع آسیب‌ها و انحرافات می‌کند؛ چراکه بهترین عامل کنترل و پیشگیری، باورهای دینی و ارزش‌های اخلاقی است که باید توسط والدین و مربیان به فرزندان منتقل شود.
این شهروند با اشاره به نقش مهم رسانه‌ها در کاهش آسیب‌های اجتماعی، تصریح کرد: رسانه‌ها به‌ویژه صدا و سیما باید حساسیت شرایط را به خانواده‌ها اعلام کرده و سیاست‌های کاربردی در مقابله فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای اتخاذ کنند که در غیر این‌صورت، با توجه به سرمایه‌گذاری‌های اتاق فکر در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، نسل‌های آینده بازنده اصلی در این جنگ نابرابر خواهند بود.
شهلا غلامی همچنین گفت: رفتار و برخورد معلم با دانش‌آموزان می‌تواند اعتماد به نفس دانش آموز را بالا ببرد، انگیزه تحصیل را افزایش دهد و تلاش دانش‌آموز را بیشتر کند و در نهایت موفقیت او در تحصیل را رقم بزند و یا بالعکس با برخورد اشتباه با دانش‌آموز او را در مسیر ترک تحصیل بکشاند.
وی عدم تناسب در نیازها و علاقه دانش آموز با محتوای درسی را دیگر عامل موثر در این زمینه عنوان نمود و بیان کرد: زمانی که محتوای کتاب های درسی با نیازها و علایق دانش‌آموزان تناسب نداشته باشد. شیوه آموزش و تدریس درس ها مناسب نباشد می‌تواند موجب بی علاقگی به تحصیل و افت تحصیلی دانش آموز شود. اگر محتواهای آموزشی و روش های تدریس آن متناسب با نیازها، علاقه‌مندی ها و مشکلات دانش آموزان باشد. به مراتب بهتر و با انگیزه تر نسبت به یادگیری مطالب و موفق شدن در تحصیل تلاش خواهند کرد.
غلامی در آخر گفت: ترک تحصیل زود هنگام برای دخترانی که ازدواج می‌کنند، باعث می‌شود نسلی از مادران جوان پرورش پیدا کنند که به جای تحصیل و پرورش مهارت‌های فردی و شخصی خود مجبور به پذیرفتن مسئولیت ازدواج و بچه داری شده‌اند. چنین مسئله‌ای منجر به کاهش سلامت روان آن‌ها می‌شود. از طرف دیگر هر چه نرخ سواد زنان یک جامعه بالاتر باشد، آن جامعه رفاه بیشتری دارد و سلامت جسمانی و روانی کودکانش بالاتر خواهد بود. همچنین ورود زود هنگام به بازار کار به ویژه برای پسران منجر می‌شود سال‌هایی که یک نوجوان نیاز دارد به دور از دغدغه‌های اقتصادی به دنبال حل بحران نوجوانی و هویت یابی باشد، درگیر بحران‌ها و فشارهای اقتصادی شود. این امر هم به کاهش سلامت روان فرد و هم نرخ کلی سواد جامعه می‌انجامد. نرخ سواد جامعه به شکل مستقیم با میزان رفاه و پیشرفته بودن یک جامعه در ارتباط است در نتیجه لازم است تا خانواده شرایط روانی با ثباتی را برای کودک و نوجوان خود فراهم کند تا آن‌ها مجبور نباشند ترک تحصیل را به عنوان راهی برای رهایی از مشکلات در نظر بگیرند.
محمد خمسه دیگر شهروندی و صاحب نظری بود که در این خصوص گفت: ترک تحصیل دانش آموزان را به سه عامل می توان دسته بندی کرد: عامل فردی، عامل خانودگی و عامل اجتماعی اولین نکته فردی در ترک تحصیل به عدم پیشرفت فرد برمی گردد که دانش آموز ذهن فعال و پویایی ندارد پیشرفت نمی کند. دومین مورد عدم علاقه به آموزش است که به علائق فرد نقش دارد اگرچه فضا و نحوه برخورد مدرسه با دانش آموزان به تشویق و یا ترک تحصیل فرد و افزایش و کاهش علاقه او می انجامد. سومین عامل فردی، کار است. اگر دانش آموز کاری را پیدا کند درصد امکان ترک تحصیل در آن بیشتر می شود.
این کارشناس ارشد جامعه شناسی ادامه داد: عامل دوم خانواده است. خانواده ها و والدینی که سواد پایینی دارند باعث می شوند فرزندان آن ها علاقه و رقبت چندانی به ادامه تحصیل نداشته باشند. بالعکس خانواده هایی که تحصیلات بالایی دارند فرزندان آن ها میل بیشتری به ادامه تحصیل دارند.
این صاحب نظر افزود: نکته بعدی در عامل خانوادگی، مقوله آشفتگی است. در خانواده هایی که تنش و درگیری بین والدین یا فرزندان بیشتر است امکان ترک تحصیل فرزندان بیشتر خواهد بود.
خمسه عنوان داشت: با توجه به پژوهش های انجام شده در خانواده های تک سرپرست، میزان ترک تحصیل فرزندان آن ها بیشتر است یا خانواده هایی که فرزند نان آور خانه بوده فرزندان از ادامه تحصیل محروم می شوند یا خانواده هایی که سرپرست ناتنی دارند امکان ترک تحصیل در ان ها بیشتر است. همچنین خانواده های گسسته که طلاق در ان ها رخ می دهد در هر مقطع تحصیلی امکان ترک تحصیل فرزندان افزایش می یابد.
وی با بیان اینکه خانواده هایی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و والدین در تامین نیازهای اولیه فرزندان دچار مشکل هستند امکان ترک تحصیل در آن ها بیشتر است، همچنین در خانواده های پرجمعیت این اتفاق رخ می دهد.
این کارشناس جامعه با بیان اینکه گاهی اوقات فرزندان تحت تاثیر گروه های هم سن خود قرار می گیرند و انگیزه درس خواندن را از دست می دهند، گفت: نظام آموزشی ما نظام جذابی نداشته و محیط شاد و لذت بخشی برای دانش آموزان فراهم نمی کند. فرزندان وقتی از مدرسه دور می شوند احساس خوشایندتری دارند، و این خود از عوامل مهم ترک تحصیل است.
خمسه همچنین ادامه داد: شیوه ارزیابی در نظام آموزش و پرورش ما بسیار نامناسب است که معطوف به آزمون سراسری دانشگاه ها نیز است که نمونه آن ها در مدارس با شکل آزمون تیزهوشیان، نمونه دولتی، هیئت اُمنایی و امثال اینها برگزار می شود. نکته بعدی این است که برخی مدیران و معلمین دانش آموزان را از آزمون های سراسری می ترسانند و این یک سیستم آموزشی غلط است.
وی با اشاره به اینکه در بین عوامل مطرح شده مهمترین عامل در شرایط فعلی مسئله اقتصادی است، افزود: دولت باید عدالت آموزشی در بین استان ها، شهرها، روستاها و مناطق عشایری را رعایت کند و خانواده ها را از نظر مالی در موضوع تحصیل حمایت نماید.
محمد خمسه در پایان گفت: مقوله عدم امید به آینده مسئله محوری در عرصه تحصیل است. بسیاری از دانش آموزان انگیزه ای برای ادامه تحصیل ندارند و به امید اینکه بسیاری از بستگان آن ها که مدرک تحصیلی بالایی دارند اما در شغل و حرفه ی مناسبی قرار نگرفته، یا بیکار بوده و یا درامد پایینی دارند باعث می شود دانش آموز از تحصیل فاصله بگیرند. لذا این عامل می تواند نسل نو ما را تهدید کرده و به نوعی مقوله ترک تحصیل را به عنوان یک خطر در دستگاه تعلیم و تربیت مطرح نماید.
نازنین مداح کارشناس روانشناسی  نیز در این رابطه اظهار داشت: بدون تعارف، یکی از مسائلی که وقوع آن برای خانواده و به ویژه والدین به مثابه یک بحران جدی تلقی می گردد، مسئله ترک تحصیل فرزندان است. ناگفته نماند در برهه ای از زمان، ترک تحصیل در کشور یک پدیده شایع و رایج محسوب می گشت. با گذشت زمان و تصویب قانون اجباری شدن تحصیلات تا پایه نهم درسی، به تدریج بر شمار تحصیل کرده ها و افرادی که تحت لوای تعلیم و تربیت قرار گرفتند، با روند رو به رشدی همراه گشت. بطور کلی و به ویژه در عصر حاضر، درس خواندن و ادامه تحصیل برای بسیاری از خانواده ها از درجه اهمیت و ارزش بسیار بالایی برخوردار می باشد. اگرچه معدود افرادی هم هستند که امر تحصیل را به سخره گرفته و بیهوده قلمداد می کنند. اما بطور قطع، رقم خوردن آینده درخشان برای بسیاری از فرزندان ما، با درس و تحصیل آنها گره خورده است.
وی ادامه داد: در یک تعریف کلی میتوان اذعان نمود که ترک تحصیل، بازماندن فرد از ادامه تحصیل به هر علت و دلیلی قبل از پشت سر گذاشتن سن مدرسه می باشد لذا در مقوله ترک تحصیل، مؤلفه ها و پارامترهای زیادی را می توان به عنوان علل تاثیرگذار این مسئله برشمرد که عوامل فرهنگی در بروز و شکل گیری این پدیده نقش برجسته و بارزی را ایفا می نماید.
مداح یادآور شد: از پارامترهای فرهنگی و تاثیرگذار در مقوله ترک تحصیل خصوصاً برای دختران، ازدواج زود هنگام و تشکیل خانواده می باشد و برای پسران، وارد شدن آنها به بازار کار به ویژه در سنین کم به دلیل فشارها و بحران های اقتصادی است.
این کارشناس تصریح نمود: به عنوان دیگر دلایل نیز می توان به این موضوع اشاره کرد که بعضی از نوجوانان به علت این که در طی سال‌ها نمرات پایینی به دست می‌آورند و یا هر بار، مجبور به تکرار آن دوره از مدرسه می‌شوند، از درس خواندن زده شده و ترک تحصیل می‌کنند، زیرا معتقدند با درس خواندن فقط وقت خود را تلف می‌کنند. در مواردی هم به علت مشکلات خانوادگی و فردی که باعث افت تحصیلیشان می‌شود، فکر می کنند بهتر است که درس خواندن را کنار بگذارند و ترک تحصیل کنند. بسیاری دیگر از نوجوانان با فکر پول‌دار شدن، خیلی زود ترک تحصیل می‌کنند، چرا که بر این باورند درس خواندن مانع موفقیت و کسب درآمد آن‌ها می‌شود.
وی در بیان راهکارهای این معضل اجتماعی خاطر نشان کرد: ابتدا باید دلیل افسردگی و دل‌زدگی دانش آموز از مدرسه را پیدا و سپس آن را درمان کنیم تا دانش آموز با میل و علاقه‌ی خود به درس خواندن ادامه دهد نه با اجبار! چرا که در غیر این صورت بعد از مدتی بهانه می‌آورد و مجددأ ترک تحصیل می‌کند. در این مواقع والدین باید با فرزندان خود صبحت کنند و به آن‌ها نزدیک شوند ولی باید طوری با آن‌ها ارتباط برقرار کنند که نوجوان، حرف‌های آن‌ها را نصیحت تلقی نکند، زیرا باعث می‌شود که نوجوان لجبازتر شود و از والدین دوری کند. والدین باید با صحبت‌های دوستانه و داشتن برنامه‌های خانوادگی جذاب، فرزند خود را به سمت خود بکشانند. همچنین استفاده از تجربیات دیگران همیشه کارآمد است. افراد بسیاری هستند که مجددأ علاقه‌مند به درس خواندن می‌شوند و دوست دارند که به تحصیل ادامه دهند. ما باید آن‌ها را حمایت و تشویق کنیم تا بتوانند خود را بالا بکشند و انگیزه‌ی کافی برای درس خواندن داشته باشند و مهمتر از همه اینکه فرهنگ‌سازی برای بالا بردن سن ازدواج دختران و مانع شدن از ترک تحصیل آن‌ها، باعث می‌شود کیفیت زندگی بسیاری از دختران بالا برود و در آخر برطرف کردن عیب‌های سیستم آموزشی و بالا بردن کیفیت تحصیلات و فراهم کردن امکانات لازم برای بهترشدن آموزش، مانع ترک تحصیل نوجوانان می‌شود.
مداح در آخر تاکید داشت: سخن آخر این که یادمان باشد این آسیب¬‌ها به افراد ترک تحصیلی محدود نخواهد ماند و دیر یا زود دامان کل جامعه را خواهد گرفت.

 

اشتراک گذاری