امروز پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴

جامعه پذیری ناموفق !!

کد خبر: 9278
زمان انتشار: ۵ تیر ۱۴۰۱ - ۱۷:۱۰ بعد از ظهر -
171 بازدید

یادداشت روز به قلم علی اکبر مختاری؛

جامعه پذیری ناموفق !!

 

تصاویر حضور پسران و دختران نوجوان در یک پارک در شهر شیراز که بدون حجاب در پی فراخوان جمع شده بودند موجب واکنش نیروی انتظامی و دستگیری برخی از این افراد شده است. در سالهای اخیر شبیه چنین اجتماع خودجوش در برخی کلان شهرها از سوی نوجوانان و نسلهای جوان دهه هشتاد و نودی برگزار شده است. چنین تجمعاتی در فضای جمهوری اسلامی که چندین دهه ارزشهای فرهنگی ایدئولوژی اسلامی از دستگاههای تبلیغاتی مستمرا ترویج میشود پدیده عجیبی به نظر می رسد. این گردهمایی غیر دولتی که به لحاظ  سلایق و ارزشهای گروهی همانند مشترکات تحصیلی یا علایق هنری ورزشی عده ای نوجوان شکل میگیرد و در چنین نسلی بدون سازماندهی و بسیج گری نهاد یا انجمنی خاص پدید آمده است به سرعت در شبکه های اجتماعی برجسته میشود و جامعه شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی به واکنش و ارایه تحلیل ترغیب می کند.

شگفتی این پدیده در این است که در هنگامه ای که اکثر دانش آموزان مدارس در گروههای مختلف توسط نهادهای فرهنگی سازماندهی و بسیج شده اند که سرود «سلام فرمانده» را به صورت دسته جمعی اجرا کنند و در متن سرود اینگونه القا میشود که نوجوانان شیعه و نسلهای جدید دهه نودی همگی تحت آموزه های شیعی و فرهنگ انتظار التزام کامل به عقاید دینی و مذهبی دارند و کاملا مطیع ولایت بوده و تحت فرماندهی حکومت دینی نقش آفرینی خواهند کرد. این تجمع عکس ارزشهای همایش «سلام فرمانده» ظاهر میگردد. اجرای سرود «سلام فرمانده» اگر با تبلیغات و هزینه دولتی و با حمایت سنگین رسانه ملی همراه بوده و بسیج کردن خانواده ها توسط نهادهای تبلیغی در سطح ملی و  با برنامه ریزی و طراحی قبلی توسط کارشناسان فرهنگی هدف مشخصی را دنبال میکند ولی تجمع نوجوانان در پارک شیراز  بدون برنامه ریزی و طراحی هیچ نهادی و بصورت خودجوش و در سطح محلی اجرا گردیده است و ارزشهای غیر دینی و غربی در این فراخوان ترویج میشود. واز این جهت نخبگان را به تامل واداشته و عملکرد مسئولین فرهنگی را به چالش میکشد.

به سبب اینکه اکنون جامعه ایران  دوران گذار را سپری میکند دانشمندان علوم اجتماعی بروز چنین پدیده هایی را طبیعی میدانند. یعنی جامعه ای بخشی از آن پای در فرهنگ مدرن و ارزشهای تجدد دارد و بخشی از آن از سنت دل نکنده و متعصبانه به اصول پیشین خود پایبند است، در واقع بیشترین تضاد و درگیری در این گسست بین نسلی اتفاق می افتد و  قشر پیر و سالخورده که به عقاید و ارزشهای سنتی خود پایبند است در مقابل تغییرات و آزادی خواهی و آزادی طلبی نسل جدید موانع ایجاد میکند و رفتارهای هیجانی و منفعلانه نسل جدید را بر نمی تابد و در مقابل هنجارشکنی نسل جدید مواضع محافظه کارانه ای دارد. در این میان مهم تر مواضع نسل میانی است که در امر جامعه پذیری بیشترین مسئولیت و مشارکت را دارد و وظیفه دارد ارزشهای ایرانی اسلامی نسل گذشته را به نسل جدید منتقل کند. با بروز چنین پدیده ای که کاملا غربی و مدرن است و هیچ نشانه ای از باورهای سنتی ندارد شاید ذهنیتی پدید آید که این نسل کم کاری کرده و در جامعه پذیری فرزندان خود موفق نبوده است. نکته پنهان ماجرا اینجاست که این نسل میانی  از ابتدای نوجوانی و جوانی در حصار سنت و مذهب و عرف جامعه محدود بوده و نتوانسته خواسته های خود را در زمان مورد نظر بروز دهد و در انبوه کششها و گرایشات انباشته شده اینک خواسته های معوق خود را در فرزندان خود میجوید و لذا در کارزار اجتماعی خود جانب دنیای مدرن و تجدد را گرفته و بیزاری خود از سنت را با حمایت پنهان  از نسل جدید ابراز میکند. حرکت این نوجوانان در واقع فریاد خاموش پدرانی هست که به لحاظ رعایت مصلحت نهاد دین، نهاد خانواده و نهاد دولت نتوانسته اند آزادانه آنچه میخواهند را فریاد بزنند و همیشه تحت تاثیر ایدئولوژی و دستور سرکوب شده اند.

نکته مهم اینجاست که مقوله فرهنگ امری بسیار حساس و مهم است و تغییرات فرهنگی اجتماعی بسیار آهسته و در دراز مدت شکل میگیرد. جامعه پذیری یا انتقال ارزشها و عقاید بین نسلی باید بر اساس کاری پیوسته و با همکاری و هم فکری خانواده و همه نهادهای دولتی و خصوصی انجام پذیرد. هم اکنون ارزشهای نهاد خانواده و ارزشهای نهاد دولت فاصله فضایی دارد و این شکاف و تضاد در چنین پدیده ای خود را نشان می دهد. روکش کشیدن بر این شکاف  امری ظاهری، موقتی و زودگذر است و این نقصان  با شعار و دستورالعمل قابل ترمیم نیست. نمی توان با انتشار یک سرود همه جوانان را انقلابی و سلحشور و تابع ولایت کرد. تکثر فرهنگی را باید پذیرفت وباور داشت که فرهنگ سازی از جامعه مدنی و مراجع فرهنگی مدنی شکل میگیرد. پرهیز از تجویز گری و یکتا انگاری دولت و حوزه های علمیه در حوزه فرهنگی، تقویت و مشارکت بخشهای فرهنگی غیر حاکمیتی، رویکرد علمی و برجسته شدن نقش دانشگاه درجامعه پذیری و آسیب شناسی دوران گذار می تواند گامهای ابتدایی در حل بحران جامعه پذیری باشد.

اشتراک گذاری