- اعتراض شدید مردم و اهالی صنعت از قطع چند باره برق در یک روز!!
- آتش سوزی مراتع منطقه «بغنه کوچک» شمال روستای تویه رودبار شهرستان دامغان!
- واژگونی سمند در محور سبزوار- میامی؛ زن ۳۵ ساله جان باخت!!
- قاتل زن ۴۵ ساله در شاهرود دستگیر شد
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
- مصدومیت ۷ نفر در تصادفات صبحگاهی اولین روز هفته سمنان
- انجام مذاکره تصمیم نهادهای بالادستی و نظام است!
- هیچ حکومتی اجازه نمی دهد، علیه آن رفراندوم برگزار کنند!
- تعیین جنسیت ۲ یوز تازه شناساییشده توران؛ هر دو نر هستند!
- دیپلماسی اقتصادی داخلی؛ از تعامل نخبگان محلی تا همافزایی با سرمایهگذاران ملی!
مشکلات فقر و تورم در جامعه
گزارش روز (گزارشگر: مائده شریفی)
مشکلات فقر و تورم در جامعه
همه معضلات فقر و تورم و بیکاری در ایران ، یک علت مشترک و محوری دارند که عبارت است از پایین بودن سطح فعالیتهای اقتصادی یا به عبارت دیگر کمبود میل به سرمایهگذاری و انجام فعالیتهای اقتصادی مولد. هیچ ناظر بیطرفی نمیتواند منکر این واقعیت شود که اقتصاد ایران بیمار است زیرا جامعه ایرانی دست به گریبان معضلاتی چون فقر، بیکاری و تورم قیمتها است. این معضلات علائم و عوارض بیماری عمیق و مزمنی هستند که به جای تشخیص و درمان آن به شیوه علمی، به صرف تزریق مسکنها اکتفا کردهایم، غافل از اینکه این مسکنها گرچه ممکن است در کوتاهمدت از شدت درد بکاهد اما در نهایت درمان بیماری را پیچیدهتر و سختتر میکند. مسئولان اقتصادی به جای مبارزه با عوامل ایجاد و تداوم فقر، بیشتر در فکر اعطای صدقه و یارانه به گروههای کمدرآمد برآمدهاند و متاسفانه در این موارد هم چندان موفق عمل نکردهاند و ایجاد مشاغل کاذب دولتی یا یارانهای جایگزین اشتغال واقعی و مولد شده است. به جای پرداختن به ریشههای تورم قیمتها که خود در حقیقت یکی از علل گسترش فقر است، تصمیمگیران ارشد اقتصادی در صدد کنترل اداری قیمتها برآمدهاند و البته در این کار هم توفیق چندانی نیافتهاند. به راستی بیماری اقتصاد ایران چیست و چگونه میتوان به درمان واقعی و مسئولانه آن پرداخت؟ برای این کار بهتر است ابتدا علائم و عوارض این بیماری را از زبان مردم بشنویم و سپس با کارشناس خبره به بررسی آن بپردازیم.
علیرضا اسدی در مورد فقر می گوید: توضیح معنی کلمه فقر کمی دشوار است و آن به این دلیل است که معنی آن بستگی به مکان زندگی، فرهنگ کشور، مردم و عوامل دیگر دارد. برای مثال مردمی که در خانههای کوچک در حومه شهرهای بزرگ جهان مانند نیویورک زندگی میکنند ممکن است در مقایسه با همسایگان خود فقیر باشند، اما در مقایسه با مردم بی بضاعت در محلههای فقیرنشین کشورهای در حال توسعه، ممکن است وضعیت مالی آنها زیاد هم بد نباشد. با تمام این موارد براساس قوانین کلی میتوان فقر را ناتوانی در آزادانه عمل کردن در اکثر مواقع به علت کمبود منابع مالی و یا فرصت برای بهدست آوردن آن منابع مالی تعریف کرد.
اسدی همچنین در ادامه نیز توضیح داد : با این وجود که هر دو گروه افراد تعریف شده فقیر محسوب میشوند، اما گروه دوم که در وضعیت بدتری هستند می شود گفت در «فقر مطلق» به سر میبرند و افراد این دسته از تهیه نیازهای اساسی خود مانند غذا، پوشاک، مسکن و غیره ناتوانند.
این دانشجو در ادامه نیز خط فقر را چنین تعریف کرد: تعیین این دسته از معیارهای اندازهگیری، در ابتدا نیازمند در نظر گرفتن مکان جغرافیایی خاص است که برپایه آن بتوان قیمت نیازهای اساسی را تعیین کرد. برای مثال برای تعریف خط فقر، اقتصاددانها باید هزینه میانگین خرید روزانه مقدار معینی کالری که فرد در منطقه جغرافیایی خاص بدان نیاز دارد، تعیین کنند. با تعیین خط فقر، افرادی که در زیر خط فقر به سر میبرند، افرادی هستند که قادر به تهیه هزینه خوراک خود نبوده و فقیر محسوب میشوند.
وی راه حل مبارزه با فقر برای افراد زیر خط فقر را نیز از مباحث مهم و پرتکرار محافل سیاسی خواند و گفت: برخی از کشورها به دنبال راهحلی برای ریشهکن کردن فقر به طور کامل، با تغییر در شرایط ایجاد آن هستند. در سوی دیگر، سایر کشورها سعی در حذف سیستمهایی که ایجادکننده نابرابری در جامعه هستند، نظیر سرمایهداری، دارند. این گروه معتقد هستند که با محدود کردن سرمایهداری، پول و سرمایه به طور طبیعی به سمت افراد نیازمند هدایت خواهد شد. اما راهحلی که سادهتر عملی خواهد بود و بحث کمتری را ایجاد میکند؛ این است که افرادی که منابع مالی بیشتری در اختیار دارند به افراد نیازمند کمک کنند. این راه حل میتواند از نظر بحران زدایی پیچیده به نظر بیاید اما در کاهش اثرات فقر در کمترین زمان موثر خواهد بود. ارائه سازمانهای حمایت از فقرا و ارائه خدمات بهداشتی، مسکن و یا یارانه مواد غذایی راهحل معقولی برای حل مشکل فقر نیست، اما این تلاشها میتواند بسیاری از نیازهای این دسته از افراد را رفع کند.
اسدی در آخر یادآور شد: امید است که در آینده نزدیک و با تلاش یکپارچه تمام مردم، در یک کشور اسلامی ایدهآل، نیازی به ارائه یارانه مواد غذایی وجود نداشتهباشد و تنها مشکل اساسی حل مشکل نبود تکنولوژی در کشور برای ارائه این سیستمهای پیشرفته بر مبنای تکنولوژی باشد که آن نیز با کمی سعی قابل حل شدن خواهد بود.
احمدرضا موسوی دیگر صاحب نظری است که در این زمینه می گوید: مفهوم فقر در میزان دسترسی افراد به منابع مورد نیاز جهت برآوردن نیازهایشان نهفته است. نیازهای انسان در پایینترین سطح ممکن نیاز به خوراک، پوشاک، آب و سرپناهی برای زندگی است. اگر کسی از این منابع محروم شود فقیر مطلق نامیده میشود. گونه دوم فقر، فقر نسبی است که مفهومی به مراتب عامتر دارد. این دسته توانایی برآوردن نیازهای اولیه خود را دارند اما نسبت به سایر افراد توانایی تامین سایر نیازهای خود را به دلیل محدودیت مالی ندارد. برای مثال ممکن است کارمندی که برای خرید امکانات معمول در جامعه مثل خرید تلویزیون، کامپیوتر، دوچرخه و… یا تدارک برای یک مسافرت یا دعوت مهمان به خانه، مجبور باشد بیشتر از حد معمول کار کند فقیر بهحساب میآید. به مفهوم ساده این فرد نسبت به افرادی که درآمد آنها برای تامین این نیازها کافی است فقیر بهحساب میآید.
موسوی در ادامه درباره خط فقر گفت: خط فقر میزانی از درآمد است که برای دسترسی به حداقل سطح زندگی پذیرفته شده در یک جامعه مشخص نیاز است. افرادی که درآمدی کمتر از این حد دارند سلامت جسمی، روانی و آموزشی آنها با خطر مواجه میشود. این مفهوم امکان اندازهگیری فقر متناسب با زمان، مکان و شرایط هر اجتماع را فراهم میکند. برای مثال وقتی گفته میشود خط فقر در کشور به ازای هر فرد نزدیک به چهار میلیون تومان است سرپرست یک خانواده ۴ نفره باید حداقل درآمد شانزده میلیون تومانی داشته باشد، در غیر این صورت فقیر بهحساب میآید.
وی مهمترین خواسته های مردمی را در جامعه امروزی یک لقمه نان خواند و ادامه داد: نیاز مردم ما به مواد غذایی یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیک آن و در شرایط فعلی کشور ما یک لقمه نان است که مهم ترین عامل بقای زندگی و طول عمر انسان می باشد. احتیاج مردم ما به یک لقمه نان است و ارگانیسم خود انسان، آدم را مجبور می کند تا برای به دست آوردن یک لقمه نان و رفع گرسنگی کوشش کند. اما وظیفه دولت است که همراه مردم باشد و برای رفع فاصله بین مردم و دولت به این موضوع اهتمام داشته باشد و در کنار مردم به مشکلات اقتصادی آن ها را حل کند.
نادری یکی دیگر از شهروندان سمنانی در این باره می گوید: امروزه بروز مشکلات مالی در بسیاری از کشورها سبب شده تا فقر در این جوامع افزایش یابد، اما فقر یک پدیدهی چند بعدی است که با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و موقعیت زمانی و مکانی هر کشور شامل ناکامی در رضایتمندی بر مبنای نیاز و کمبود دستیابی به منابع، تحصیلات، مهارت، سلامتی، تغذیه، پناهگاه و امکانات بهداشتی است که آسیب پذیری اجتماعی، خشونت و کمبود آزادی را در پی دارد.
این شهروند در ادامه خط فقر را در دنیای امروزه خط زنده ماندن خواند و گفت: وقتی صحبت از خط فقر می شود یعنی کسی که زیر خط فقر است حق زندگی کردن ندارد و باید به جبر زنده بودن را تحمل کند البته باید این را نیز به آن بیافزاییم که هر روز این افراد دچار بحران های بیشتری می شوند و زندگی دشوارتری را خواهند داشت.
وی در ادامه راه حل این مشکل را توجه مبرم مسئولین خواند و گفت: بیکاری در ایران مشکلی اساسی است و به نظر من کشور باید به سوی ایجاد اشتغال متمرکز شود. بیکاری جوانان و زنان بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد. رشد جاری برای ایجاد اشتغال کافی نیست. بنابراین برای دستیابی به رشد بالاتر پس انداز و سرمایه گذاری بیشتر ضروری است. البته باید بگویم کاهش یارانه ها نمی تواند به سرمایه گذاری کمکی کند.
زهرا رهبر نیز درباره فقر مالی گفت: فقر، یکی از گسترده ترین مشکلات جوامع انسانی است و عمری به درازای عمر انسان دارد. از زمانی که آدمی، پا به عرصه گیتی گذاشته، با این بحران تمام نشدنی، همراه بوده است. فقر مانند نیازهای اساسی ، یک مفهوم پویاست.البته به نظر من فقر پدیده ای است که با ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ظاهر میشود و با همه جنبههای مختلف زندگی افراد در ارتباط است و البته یکی از مهمترین دغدغههای اصلاحکنندگان اجتماعی و سیاستگذاران بخش عمومی، مساله کاهش فقر است.
رهبر در ادامه مشکلات فقر در ایران را نیز گسترده خواند و ابراز داشت: کشور ما همواره در دورههای مختلف با چالش فقر در ابعاد گوناگون به ویژه بعد اقتصادی مواجه بوده است، اما این چالش را با روند رو به افزایشی که از یک دهه گذشته به این سو داشته، باید مسالهای تهدیدآفرین برای امنیت انسانی، اجتماعی و ملی کشور قلمداد و برای کنترل آن به عنوان چالشی امنیتی برنامه ریزی کرد. از این رو، توجه به مساله فقر در کشور و علل آن یکی از اولویتهایی است که باید مورد توجه دولتها از نظر سیاستگذاری قرار گیرد.
این خانم جوان در ادامه نیز بیان نمود: در جوامعی مثل ایران که فاصله طبقاتی از عمق بیشتری برخوردار است و امکانات پیشرفت در زندگی، بین افراد جامعه، عادلانه توزیع نمی شود، فقر، نمود بیشتری می یابد. چه بسیارند فقرایی که بر فقر خود، صبر می کنند و دست و دامان خویش را به انحراف، آلوده نمی کنند. از سوی دیگر، بسیارند ثروتمندانی که به داشته خویش اکتفا نمی کنند و برای رسیدن به مال و مکنت افزون، به هر انحرافی دست می زنند. پس بین فقر و انحراف رابطه مستقیم و تخلّف ناپذیری وجود ندارد؛ همان گونه که بین غنا و همنوایی با ارزش های جامعه نیز ارتباطی از این نوع، وجود ندارد. فقر می تواند زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی باشد. در بستر فقر، شرایط مناسب بروز انحرافات اجتماعی فراهم است. آن گونه که ایستادن بر پرتگاه، زمینه سقوط به دره را فراهم می کند، نداری و ناتوانی، شرط لازم برای افتادن در دره انحرافات اجتماعی است. فقر، بستر مناسب گذر از معیارهای اجتماعی را برای افراد، مهیاتر می کند. پس باید این دره را به زمین های مسطح و متعالی برای زندگی باید تبدیل کرد که تهدید این موضوع جامعه را آزار ندهد.
وی در آخر افزود: انسان، نیازهایی دارد که برای بقا و حیاتش ضروری اند. اگر بتواند آن نیاز را از طریق همنوایی با قوانین اجتماعی برآورده سازد، احتمال کجروی و انحراف او بسیار اندک است؛ امّا اگر احساس کند برآورده شدن خواسته اش جز از طریق کجروی حاصل نخواهد شد، خود را ناگزیر از انحراف خواهد دید. از این رو، ما باید کوشش هایمان را در راه اصلاح روش های نادرست و غیر عادلانه درآمدها و غلبه بر نوسانات اقتصادی، متمرکز سازیم. نه فقط بدین جهت که توزیع، نادرست است؛ بلکه به این علت که این نحوه توزیع، منشأ فساد، بزهکاری و انحرافات اجتماعی در تمام دنیاست و فساد اخلاقی، نتیجه فقر است که زاییده توسعه طلبی ناشی از سرمایه داریست؛ یعنی نظامی که در آن، تملک وسائل تولید توسط گروهی خاص و توزیع نادرست ثروت از ویژگی های آن است.
یک جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت: فقدان تفریحات مناسب و شادی و نشاط در جامعه و وجود فقر، بیکاری، طلاق و دشوار شدن شرایط ازدواج برای جوانان مجموعا باعث می شود در جامعه پرخاشگری، خشونت، ستیزه گری، دعوا، جرم و جنایت و ورود به اعتیاد و فحشا، دزدی و ارتشا صورت بگیرد.
استاد دانشگاه در ادامه گفت: میان فقر، بیکاری و تورم با افزایش جرم و خشونت در کشور رابطه ای صد در صد مستقیم برقرار است. یعنی وقتی فقر، بیکاری و شکاف طبقاتی در جامعه بوجود بیاید، ما شاهد انفجار رفتاری به لحاظ طلاق و رفتار بد والدین با کودک در درون خانواده و پرخاشگری های افراد با یکدیگر در کوچه وخیابان هستیم.
وی ادامه داد: این مسئله باعث می شود به تدریج خشونت در خانواده شکل بگیرد و سپس به درون جامعه راه پیدا کند و از درون جامعه خشونت دوباره به درون خانواده باز می گردد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: بررسی هایی که وجود داشته و در مجلات دانشگاهی هم به چاپ رسیده است نشان می دهد که خشونت از بطن مادر آغاز می شود. یعنی وقتی مادر دچار ناراحتی های خانوادگی است و با وی بدرفتاری می شود و خشونت جسمی، اقتصادی یا روانی علیه او صورت می گیرد و آماج تحقیرها و سرزنش های مختلف قرار می گیرد؛ موجب انتقال این موارد از طریق خون به جنین می شود.
این جامعه شناس ابراز کرد: بررسی هایی که روان شناسان اجتماعی به عمل آوردند نیز نشان می دهد بچه های لب شکری و بچه هایی که سقف دهان آنها شکاف دارد بدلیل نارحتی ها و استرس های مادر در دوران بارداری است. بعد از زایمان نیز رفتار پدر و مادر در خشونت و پرخاشگری کودک نقش موثری دارد.
وی افزود: اما تمامی این موارد و رفتارهای نادرست پدر و مادر با کودک بدلیل فشارهای اجتماعی از قبیل فقر، بیکاری، تورم و شکاف طبقاتی است که به درون خانواده نفوذ می کند و وقتی فرد بیکار می شود و نمی تواند مایحتاج خانواده خود را تامین کند روی به خشونت می آورد.
این جامعه شناس ادامه داد: همه این موارد باعث می شود وقتی فرد وارد جامعه می شود رفتار پرخاشگرانه از خود نشان داده و به دنبال آن وارد آسیب های اجتماعی از قبیل فرار کودکان و دختران و روی آوردن به اعتیاد و غیره شود که مجموع این موارد نشان می دهد جامعه دچار آنومی است؛ یعنی هنجارها و ارزش های اجتماعی فرو ریخته و جامعه دچار سردرگمی است.
وی خاطرنشان ساخت: آنچه که گفته می شود این است که خشونت ذاتی یا ارثی نیست؛ بلکه این جامعه است که خشونت را بر فرد تحمیل می کند. یعنی فرد معلول است و جامعه عامل است. از مسئولین و غیره ذالک تا بنده معلم مقصر هستیم که افراد پرخاشگر، مجرم و معتاد می شوند. بنابراین ریشه این موارد اجتماعی است.
این استاد دانشگاه درباره افزایش میزان خشونت و جرائم در سال های اخیر اظهار داشت: با توجه به افزایش تورم، فقر و بیکاری در سالهای اخیر ما شاهد افزایش خشونت و بزهکاری در جامعه نیز بوده ایم و این روند در سال های آتی روندی افزایشی خواهد داشت.
وی ادامه داد: خشونت و جرائم از ابعاد مختلفی تشکیل شده است و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، روانی است. در بعد اجتماعی آن می توان فقدان شادی و نشاط در جامعه را ذکر کرد. هنگامی که شادی و نشاط در جامعه نباشد و در مقابل غم و غصه حکم فرما باشد؛ این امر باعث می شود جامعه به سمت خشونت و پرخاشگری برود.
وی افزود: همچنین فقدان شادی موجب روی آوردن فرد به اعتیاد می شود. شما ببینید مردم هند فقیر هستند اما شاد هستند. به قول رابرت مرتون آنچه که بوجود آمده این است که هدف وجود دارد ولی بین هدف و شخص یعنی آن وسیله رسیدن به هدف وجود ندارد. علاوه بر این ارزش ها و هنجارهای دینی کمرنگ شده است. در نتیجه ما معتقدیم در این شرایط میزان خشونت و جرائم رو به افزایش خواهد بود.
مقامی درباره علل کم رنگ شدن اعتقادات و ارزش های دینی در نزد جامعه گفت: علت اصلی آن اجتماع آنومی در جامعه است و می توان به مواردی همچون فقدان نشاط و شادی در جامعه، بیکاری، فقر و شکاف طبقاتی اشاره کرد.
این جامعه شناس مسئولیت موضوعات فوق الذکر را جامعه دانست و گفت: چه کسانی جامعه را اداره می کنند؟ هر کسی جامعه را اداره می کند او نیز مسئول است. او مسئول است که بیکاری و شکاف طبقاتی در جامعه وجود دارد. تصمیم گیرندگان جامعه باید دست از سر فرد بیچاره بردارند و گناه را گردن فرد نندازند؛ بلکه بگویند این جامعه است که فرد را به این روز انداخته است.
این استاد دانشگاه درباره راهکارهای موجود برای کاهش جرم و جنایت در جامعه به رفع بیکاری و رسیدگی به وضعیت اشتغال جوانان، کاهش تورم و تامین رفاه زندگی مردم در حد معمول اشاره کرد و افزود:وقتی صحبت از دولت می شود باید پرسید این تدبیر و امید کجاست؟ عده ای سه هزار میلیارد تومان از بیت المال می دزدند و عده ای دیگر از گرسنگی، زندگی خود را از راه جمع آوری آشغال می گذرانند. آیا این تدبیر است؟
وی ادامه داد: شاید در سالهای نه چندان دور درباره کسانی که از راه جمع آوری زباله گذران زندگی می کنند برای ما جای تعجب بود ولی اکنون بیکاری در جامعه وجود دارد و بسیاری از جوانان از کارگر ساده تا نیروی تحصیل کرده دانشگاهی بیکار هستند که این امر باعث خشونت می شود. بنابراین مسئولین باید در ابتدا معضل بیکاری را حل کنند. البته در هیچ کجای دنیا بیکاری در حد صفر نیست و باید آن را به حد معقولی رساند. دوم اینکه فاصله طبقاتی را کم کنند. سوم اینکه تورم را کاهش دهند.
این جامعه شناس درباره ارائه راهکارهایی جهت افزایش شادی و نشاط در جامعه گفت: باید به موسیقی روی آورد و به هر وسیله ای که میتوان شادی و نشاط را در جامعه بوجود آورد. البته شادی تزریقی نیست. فضای جامعه باید شاد باشد و مردم احساس کنند که می توانند شاد باشند.
وی در پایان گفت: برای افزایش شادی در جامعه باید در لباس و پوشاک، رنگ دیوارها و درها و موضوعات فیلم ها و سریال ها، در تمامی این موارد شادی را مورد توجه قرار دهیم. شادی و نشاط در جامعه تزریقی نیست و نمی توانیم به مردم بگوییم شاد باشید بلکه شادی را باید مردم لمس کنند.
- ضریب ۶۵ درصدی هتلینگ در استان طی تعطیلات نوروزی
- سرمایه گذاری حدودا ۹۲ میلیاردی برای بهینهسازی شبکه برق استان در سال ۱۴۰۱
- هاشمی استاندار سمنان مدیر برتر در حوزه حضور میدانی ستاد سفر!!!
- پرداخت ۳۱۰ میلیارد تومان ماهانه مستمری بیمهشدگان تامین اجتماعی در سال ۱۴۰۱
- معیشت کارگران در اولویت کاری رئیس جمهور و دولتمردان!
- هشدار زرد با احتمال بارش باران، رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید
- افزایش ۷ درصدی نزاع در استان
- خانوادههای پرجمعیت استان سمنان زمین ۲۰۰ متری دریافت میکنند
- دریافت اجباری وجه از اولیاء دانش آموزان قانونی نیست!
- حواله خودرو گرفتهاید یا نه؟!