امروز یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴

تاثیر ملاک های اشتباه ازدواج در طلاق

کد خبر: 13872
زمان انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۹:۲۹ بعد از ظهر -
214 بازدید

گزارش روز (گزارشگر: مائده شریفی)؛

تاثیر ملاک های اشتباه ازدواج در طلاق

 

طلاق یکی از مسائلی است که در چند سال گذشته گریبان جامعه را گرفته است؛ این آسیب اجتماعی هر قشری از جامعه را به نوعی درگیر خود کرده است؛ برخی به دلایل مادی، برخی عاطفی و دلایل دیگر به این سمت پیش رفته‌اند. تغییرات فرهنگی جامعه بر این مسأله بی تأثیر نیست، هرچند بررسی مؤلفه‌های فرهنگی اجتماعی در این زمینه بسیار راهگشاست، اما جفت کردن افراد بدین سان که در با چارچوب جفت می‌شود کار مهمی است. شاید بتوان اینگونه فکر کرد که اگر تمام مردم خدایی فکر کنند، تفکری متعالی داشته باشند و معیارهای اصیلی برای ازدواج در نظر بگیرند، هر دو نفر از این جماعت در هر شرایطی می‌توانند با هم زندگی کنند، اما اینگونه نیست. آدمی پیوسته در معرض شرایط و انتخاب‌های مختلفی قرار می‌گیرد که سبب می‌شود اندکی تامل و فکر کند تا بتواند بهترین راه ممکن را پیدا کرده و موفق شود، البته در برخی موارد گرفتن مشاوره از سایرین و بقولی افرادی که پیش‌تر چنین تجربه مشابهی را داشتند بد نیست و می‌تواند کمک خوبی در راه رسیدن به مقصد محسوب شود. یکی از این شرایط و انتخاب‌هایی که شاید هر کسی را درگیر خود کند مساله ازدواج و ملاک‌های مدنظر افراد برای این امر است که باید منطقی و بنیانی باشد.

حسین نجفی یکی از شهروندان سمنانی در ابتدا عنوان کرد: کسانی که درصدد انتخاب همسر هستند باید ایمان و دینداری را به عنوان شرط اصلی و ضروری محسوب بدارند و برای یافتن آن کمال سعی و جدیت را به عمل آورند. والدین پسر و دختر نیز باید در انتخاب همسر برای فرزندان خود موضوع ایمان و دیانت و تقید به ضوابط و مقررات شریعت را شرط اساسی بدانند و دریافتن چنین فردی به پسر و دخترشان کمک نمایند.

وی در ادامه اشاره نمود: بعد از این، به دید بنده عقل و زیرکی از مهم‌ترین معیار و ملاک یک همسر خوب محسوب می‌شود، اداره و تداوم و پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار آسانی نیست. اگر دو همسر با هم تفاهم داشته باشند و موقعیت یکدیگر و شرایط و امکانات زندگی را خوب درک کنند، می‌توانند زندگی را بر پایه صحیحی استوار سازند و به انجام وظیفه مشغول باشند و به کانون خانواده صفا و محبت و گرمی دهند و با عقل و درایت مشکلات را حل و فصل کنند. همسر عاقل امکانات خانواده و شرایط و اوضاع زندگی را خوب درک می‌کند، توقعات بیجا و بلند پروازی ندارد تا همسرش را در فشار قرار دهد. اکثرا اختلافات خانوادگی و کشمکش‌های زندگی معلول جهالت و نادانی زن و شوهر، یا یکی از آن‌ها می‌باشد؛ زوجین هرچه عاقل‌تر باشند بهتر می‌توانند همسرداری کنند و وسیله آسایش و خوشی همدیگر را فراهم سازند و از اختلافات و مشکلات بکاهند. همسر عاقل، گذشت و بردباری دارد و با بهانه‌های کوچک و جزئی زندگی را متلاشی نمی‌سازد.

نجفی همچنین توضیح داد: یکی از دیگر ملاک ها که به نظرم مهم محسوب می شود اصالت و شرافت خانوادگی است که باید مورد توجه قرار بگیرد در غیر این صورت آثار منفی رشد و تربیت خانوادگی در آینده زندگی مشترک و نسل آینده تأثیر زیادی برجای خواهد گذاشت. در ازدواج باید به نکات اصلی بسیار اهمیت بدهیم و نکات دیگر اگر چه مثل معیار‌های کلیدی نیست، اما نمی‌توان از آن‌ها نیز غافل بود، ولی نباید ملاک‌های فرعی را به عنوان اصل نگاه کرد به عنوان مثال نباید به زیبایی به عنوان یک معیار اصلی نگاه کرد چرا که زیبایی در سن جوانی باقی می‌ماند و با زوال آن نیز زندگی رو به سردی پیدا می‌کند، ولی ایمان و اخلاق نیکو تا ابد پایدار است.

این شهروند یادآور شد: همه دختر و پسرهای دم بخت، قطعا به خوشبختی در زندگی مشترک فکر می کنند و هیچ جوانی برای طلاق گرفتن، ازدواج نمی کند. با این حال نباید تلنگر آمارهای طلاق سازمان ثبت احوال وقتی آمار ازدواج و طلاق را منتشر می کند، یادمان برود. اینکه دختر و پسرهای دم بخت باید چه کنند که در آینده نزدیک به این آمار نیفزایند سخت نیست اما دقت زیادی می خواهد.

وی ارزیابی غلط قبل از ازدواج بعضی از جوانان را مورد نکوهش قرار داد و ادامه داد: چگونه است که ما برای سنجش یک نمره درسی در مدارس و دانشگاه ها آزمون، طراحی و اجرا می کنیم ولی برای چنین تصمیم و انتخاب مهمی بر اساس حدس و گمان، شنیده ها و ظواهر و احساس عمل می کنیم؟! بسیاری از دخترها و پسرها هیچ گونه اطلاعاتی راجع به جنس مخالف ندارند و نمی دانند که ویژگی های شخصیتی، سلایق، انتظارات و دیدگاه های طرف مقابل شان با آن ها فرق می کند بنابراین آنها را با دیدگاه خودشان مورد ارزیابی قرار می دهند و اینجاست که نتیجه مطلوب حاصل نمی شود و این یعنی شروع اختلافات و ناسازگاری ها.

نجفی افزود: یکی از مهم ترین عوامل افزایش آمار طلاق در این سال ها، ازدواج های نامناسب و ناهمگون بوده است. جالب این که در یک ازدواج نامناسب و ناهمگون حتی اگر مهارت آموزی هم انجام شود، باز هم نتیجه تغییر نمی کند چراکه خانه از پای بست ویران است. در اولین مورد به نداشتن شناخت اشاره کردم، این جا نیز تکرار می کنم که نداشتن شناخت منجر به انتخاب نادرست می شود و این که گاهی از دختر و پسری که هنوز در انتخاب و خرید لباس خود نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند، انتظار داریم در انتخاب همسر درست عمل کنند خیلی منطقی نیست و باید به این باور برسیم که قطعا افراد برای این انتخاب نیاز به کمک و همراهی دارند تا بتوانند به درک درستی از ازدواج برسند و درگیر انتخاب های احساسی و عجولانه نشوند.

وی در پایان گفت: بی معیاری و ازدواج های شتابزده، تصادفی و لحظه ای و توجه به زیبایی ظاهر یا تحصیلات دختر و پسر، علاقه ظاهری و ثروت و دوستی های خیابانی، قبل از ازدواج، عاملی در افزایش طلاق است. چنانکه تاکنون شواهد نشان داده که این گونه دوستی های قبل از ازدواج عاقبت خوشی ندارد و هیچ کس با این قبیل دختران ازدواج نخواهند کرد و بی شک ادامه زندگی با آنان امکان پذیر نیست.

حنانه بختیاری یکی دیگر از افرادی بود که گفت: افزایش آمار طلاق ناشی از ازدواج های مدرن که ناشی از ملاک های بی محتوایست که اولین آسیب را به فرد وارد می‌سازد. انتخاب اصلح با معیار های دینی و ارزش اخلاقی باعث ثبات زندگی و خوشبختی افراد می‌گردد. انتخاب با معیارهای بی ثباتی مانند ظاهر یا پول با کوچکترین تغییر و شرایط اهمیت خود را از دست می‌دهد و علاقه اولیه به تنفر تبدیل می‌شود و در نهایت به طلاق منجر خواهد شد.

بختیاری همچنین اشاره نمود: معیار انتخاب بهترین همسر  در افراد مختلف متفاوت است اما بعضی معیارها یکسان است و باید اصل انتخاب را پوشش بدهد بعد از این اصول سلایق جای دارند، انتخاب همسر با احساس و در نظر نگرفتن معیارهای عاقلانه باعث فرو کش شدن احساس به مرور زمان است و در نهایت دلزدگی و جدایی را در پی دارد. انتخاب با معیار عقل باعث دوام زندگی و موفقیت در ازدواج است و پایبندی به ارزش های دینی، شناخت خصوصیات و وضعیت فرهنگی خانواده همسر، تفاهم و تشابه اعتقاد و خواسته، تناسب سنی و تحصیلی در انتخاب نقش اساسی ایفا می کنند.

وی ادامه داد: در ابتدا عدم انتخاب صحیح باعث طلاق در آینده می شود، در مواردی نیز انتخاب با معیارهای بچه گانه ای که ظاهر عوض می کنند و شرایط زندگی مشترک را سخت می سازد تا به متارکه می انجامد. ازدواج جای خیابانی  که از یک نگاه نشات می گیرند و که تحمل گذر مشترک از مشکلات را ندارد و با چشم بستنی فرو می پاشد. انتخاب نادرست و داشتن معیارهای ساد و بی ارزشی که اصل نیست بلکه نسبی است، اگر به ظاهر، زیبایی، خوش‌تیپی و صورت فردی دل ببندید کمی نامعقول و سطحی برخورد کرده‌اید و احتمال اینکه ازدواجتان دچار مشکل شود افزایش می‌یابد. یا متاسفانه بسیاری از زوج‌ها این مجال و اجازه را به خانواده‌های‌شان می‌دهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگی‌شان مداخله کنند و شاید یکی از مهمترین عامل طلاق در جامعه امروزی تکراری و خسته‌کننده  بودن زندگی برای زوجین باشد. باید اذعان کنم عدم شناخت نیاز های زوجین نسبت بهم بعد از ازدواج یکی از مهمترین دلایل طلاق است. شناخت علایق و خصوصیات همسر در ابتدای زندگی باید هدف زوج های جوان باشد  تا در طول زندگی با رعایت ارزش ها و خواسته های دوجانبه زندگی موفق راسپری سازند.

وی راه حل زندگی موفق را اینگونه بیان کرد که: تقویت ایمان یکدیگر توسط همسران و توکل در تمام امور بر خوشبختی زوج ها موثراست و همچنین یافتن نقاط عطف رفتاری و اخلاقی در زوجین و تقویت این نقاط باعث ازدواجی موفق و پر دوام خواهد شد، داشتن حریم خصوصی در زندگی که فقط در دسترس زوج ها باشد از دخالت ها می کاهد و به طبع راه حل نیز توسط زوج ها بدست می آید و این موضوع صمیمیت بین زوجین را افزایش می دهد. همواره زندگی تازه داشتن باعث نزدیک شدن از لحاظ عاطفی می گردد و حس مهم بودن را در زوجین تقویت می سازد و در چنین شرایطی وابستگی شدیدتر می گردد و طلب نیاز از طرفین افزایش می یابد و اینگونه دوام و موفقیت ازدواج تضمین می گردد.

بختیاری در آخر گفت: کسب مهارت زندگی  و توانایی سازگاری یکی از عامل های مهم ازدواج موفق است. آموزش دادن افراد در دوران تحصیل یا ارائه دورهای آموزشی مهارت زندگی کردن در دوران نامزدی یا عقد باعث پذیرش آگاهانه زندگی و موفقیت می گردد.

محمد جعفریان نیز در ابتدا گفت: تشکیل یک خانواده سالم، متعادل و پایدار بستگی به این دارد که افراد تفکر منطقی وتلاش و کوشش خوب داشته باشند؛ شناخت چرایی ازدواج نکته بسیار حائز اهمیتی است و به نظر من عواملی چون سلامت جسمی و روانی افراد بطوری که برخی از بیماری ها باعث به خطر افتادن سلامت جسمی و روحی همسر آینده در ازدواج موفق موثرند برای تشخیص این مساله فرد قبل از ازدواج باید به مشاور ازدواج مراجعه کند. مساله بعدی منبع درآمد و شغل شریک ازدواج است. برای ازدواج شغل و مسائل مالی فرد باید در نظر گرفته شود. حتی می‌توان گفت نیت و اراده برای تشکیل خانواده نیز تاثیر بسزایی دارد اینکه زوج با رضایت شخصی اقدام به ازدواج کنند، ازدواج هایی که بر طبق اراده نزدیکان و به اجبار باشد موفق نخواهد بود و باید اعتراف کرد که ازدواج های زودهنگام مشکلات بسیاری به همراه دارد.

وی ادامه داد: در ریشه یابی عوامل طلاق پس از اعتیاد به چالش بیکاری و ناتوانی در تامین معیشت برمی خوریم. فقر و بیکاری در کنار ناآگاهی های فرهنگی به افزایش طلاق دامن می زند. آنجا که پدر خانواده نمی تواند از عهده تامین مخارج زندگی برآید و حداقل ها را برای اعضای خانواده خود فراهم سازد، جایی که پدر از تامین تحصیل فرزندان عاجز است، زمانی که فقر باعث بروز مشکلات در روابط زن و مرد می شود، پای طلاق به میان می آید. گویی که طلاق، بیکاری و فقر را می شوید و از بین می‌برد غافل از اینکه پس از آن، مشکلات بیشتری به سراغ زن و مرد و فرزندان خواهد رفت. به طور حتم افزایش بیکاری آن هم در سال ‌های اخیر نقش مهمی در مشکلات اقتصادی خانواده ‌ها داشته؛ بیکاری، فقر و شکاف طبقاتی مادر آسیب ‌های بسیاری چون طلاق، اعتیاد، بزهکاری و خودکشی است. بیکاری به خودی خود برای جامعه آسیب ‌زاست. حال اگر بیکاری ‌ به معضلات دیگر منجر شود، جامعه‌ را از پای درخواهد ‌آورد. برخی از زوجین خصوصا آنهایی که فقدان تفاهم را عامل اصلی جدایی خود عنوان کرده ‌اند در اصل از مشکلات اقتصادی، اعتیاد و بیکاری شکایت داشته ‌اند و عدم‌ تفاهم در حقیقت سرپوشی بر این معضلات بوده است.

جعفریان همچنین خاطر نشان کرد: چشم و هم چشمی و مصرف گرایی سطح توقع پسران و دختران از طرف مقابل افزایش داده است. ورود زوجین به یک زندگی و رابطه همراه با توقعات و رویاهایی است که اگر پس از گذشت مدتی به واقعیت نپیوندند، با مشکل روبه رو شده و طلاق را چاره کار می دانند. گویی اهداف ازدواج همچون تکامل دین، تقویت معنویات و تشکیل خانواده‌ای پایدار گم شده است و انگار تامین شرایط مالی و تجملات حرف اول را در انتخاب طرف مقابل می زند. بنابراین با حرکت به سمت چنین هدفی و تامین نشدن شرایط مالی‌، ناسازگاری ‌ها نیز آغاز می ‌شود. این مساله به خوبی اثبات می‌کند که ریشه بسیاری از اختلافات زوجین مشکلات اقتصادی است.

این شهروند عنوان نمود: نگاه غالب فرهنگی به فرزندان در خانواده های ایرانی و وابستگی های عاطفی و مالی شدید فرزندان به پدر و مادر، به والدین اجازه تصمیم گیری در همه امور فرزندان حتی امور و مسائل شخصی داده است. والدین نه تنها در زمان تجرد فرزندان، آنان را به طور کامل زیر چتر حمایت های مالی و معنوی خود درمی‌آورند بلکه اکنون زن و شوهر پس از ازدواج نیز به شدت از نظر مالی و عاطفی تحت تاثیر والدین خود قرار دارند. همین مساله امکان ورود پدران و مادران به لایه‌های شخصی و روابط همسران را فراهم می سازد. در جایی که کوچکترین مشکل به وجود می آید، به دلیل دخالت والدین، آن مشکل کوچک تبدیل به مشکلی بزرگ و غیرقابل حل می شود. با شدیدتر شدن دخالت والدین و اطرافیان در زندگی زناشویی فرزندان، مشکلات آنان روز به روز بیشتر می شود تا جایی که ممکن است این زندگی مشترک در مواردی به طلاق و جدایی زوج ها منتهی شود. چرا که در این صورت زوج ها نمی توانند برای زندگی خود تصمیم بگیرند.

وی در پایان گفت: سه معیار دینداری، خوش اخلاقی و همسان بودن در دین مبین اسلام اشاره شده است؛ البته نماز خواندن و روزه گرفتن دینداری نیست؛ درباره تشخیص دین‌داری فرد بهتر است که ظاهر فرد را نگاه نکنید بلکه کل دینش را بنگرید؛ یعنی به عهدش وفادار است؟ راستگو است؟ چنین تشخیصی کار مشاور است. البته معیارهای دیگری مانند خردمندی، زیبایی ظاهری، دانش و مانند این‌ها هم هست؛ این‌ها هم معیار است؛ چهره زیبا، پول و جایگاه اجتماعی در جای خود مؤلفه‌هایی است که باید مورد توجه قرار گیرد اما تنها به دنبال یک مورد بودن کار اشتباهی است. در بحث‌های فرهنگی، تحصیلی، دینداری، جایگاه اجتماعی و قومیت تناسب باید بین طرفین رعایت شود؛ بعضی از معیارهای ازدواج به عنوان اولویت و بعضی را به عنوان اساس و پایه هستند که باید توجه به آن را ملاک قرار داد تا خطر طلاق کاهش پیدا کند.

فاطمه غلامی با بیان اینکه تنها از طریق برخوردهای ریشه ای می توان از وقوع ازدواج های منجر به طلاق جلوگیری کرد، اذعان داشت: به نظر می رسد آموزش معیارهای درست انتخاب همسر در کنار آموزش مهارت های زندگی می تواند نقش موثری در کاهش آمار طلاق در جامعه داشته باشد. علت اصلی بالا رفتن آمار طلاق در جامعه را انتخاب های نادرست جوانان است و باید تاکید کرد ازدواج های غلط یکی از اصلی ترین علل این اتفاق است.

غلامی معتقد است خانواده ها بایستی بر ازدواج فرزندان خود نظارت کافی داشته باشند، تا از وقوع ازدواج های محکوم به طلاق جلوگیری کنند. وی از خانواده ها خواست تا فرزندان خود را در هنگام انتخاب همسر تنها نگذارند و تلاش کنند تا معیار های درست انتخاب همسر را به آن ها بشناسانند و به آن ها تفهیم کنند که یک ازدواج تنها با عشق به موفقیت نمی رسد و فاکتورهای زیادی در این مقوله دخیل اند که نادیده گرفتن آن ها می تواند مشکلات جبران ناپذیری را برای زوجین و خانواده  های آن ها بوجود آورد.

به گفته این کارشناس زوجین باید بدانند که رابطه های احساسی و عشق تنها یکی از فاکتور های ازدواج موفق است و در فقدان سایر موارد نمی تواند دلیل محکمی برای ادامه زندگی زوجین باشد. وی از توافق خانواده ها در مورد ازدواج فرزندان به عنوان یکی از عوامل مهم و اثر گذار در ازدواج یاد کرد و تاکید کرد: اهمیت این مقوله به اندازه ای است که در صورت فقدان می تواند سبب شکست آن ازدواج در دراز مدت شود.

غلامی ادامه داد: در صورتی که خانواده ها در کنار فرزندانشان قرار گیرند و از موضع گیری های نابجا در برابر انتخاب آنها خوداری کنند، آمار ازدواج های منجر به طلاق در جامعه کاهش معناداری خواهد یافت. بافت خانوادگی زوجین به عنوان یکی از عوامل موثر در یک ازدواج موفق یاد می شود و با توجه به اینکه در جامعه امروز بخش زیادی از دختر و پسر ها در محیط های خارج از چارچوب خانواده با هم آشنا می شوند و شناخت کاملی نسبت به یکدیگر ندارند، به علت عدم نظارت خانواده ها و مخالفت‌های شدید آمار ازدواج های منجر به طلاق افزایش یافته است

این روانشناس به خانواده ها توصیه کرد: با دید بازتری به مقوله ازدواج فرزندانشان بنگرند و بجای مخالفت های شدید با آنها، سعی کنند در کنار فرزندانشان قرار گرفته و اگر مخالفتی دارند تلاش کنند تا با دلایل قانع کننده او را از ازدواج منصرف کنند.

وی افزود: طبیعتا مخالفت ها و موضع گیری های شدید خانواده ها سبب لجبازی فرزندانشان شده  و آن ها را از تصمیم درست دور می کند. تفاوت های زبان، فرهنگ، آداب و رسوم و… را می توان از جمله مهم ترین عوامل شکست یک ازدواج قلمداد کرد که در جریان زندگی مشترک زوجین خود را نشان می دهند.زوجینی که از نظر ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… تفاوت های کمتری با هم داشته باشند، کمتر وارد فاز اختلاف و جدایی می شوند.

فاطمه غلامی در پایان تاکید داشت: برای تحکیم هرچه بیشتر بنیان خانواده به چند نکته باید توجه کرد  اول اینکه باید شناخت خود را نسبت به یکدیگر افزایش دهیم و دوم اعتماد متقابل است یعنی زن و شوهر باید اعتماد به یکدیگر را تا حد اعلاء افزایش دهند. همچنین می توان با حفظ خونسردی و صمیمیت در جهت حل اختلافات خانواده افزود و این نشان دهنده این موضوع است که نشاط و شادابی نیز از عوامل تحکیم بنیان خانواده است به همین جهت سفارش می‌شود با وجود خستگی‌های روزمره در هنگام مواجهه با یکدیگر دارای نشاط و آراستگی را حفظ کنید.

اشتراک گذاری