امروز شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت روز به قلم روح اله ساعدی؛

ناتراژی انرژی؛ و راهکارهای موثرتر در تأمین برق در استان!

ایران، کشوری که زمانی در میان کشورهای صادرکننده انرژی پیشرو بوده، اما امروز درگیر بحرانی است که بخش بزرگی از زندگی روزمره مردم و رشد اقتصادی کشور را تحت الشعاع قرار داده است؛ بحران ناترازی برق
کد خبر: 25455
زمان انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۸ بعد از ظهر -
247 بازدید

یادداشت روز به قلم روح اله ساعدی؛

ناتراژی انرژی؛ و راهکارهای موثرتر در تأمین برق در استان!

ایران، کشوری که زمانی در میان کشورهای صادرکننده انرژی پیشرو بوده، اما امروز درگیر بحرانی است که بخش بزرگی از زندگی روزمره مردم و رشد اقتصادی کشور را تحت الشعاع قرار داده است؛ بحران ناترازی برق. روزانه شاهد قطع برق در اکثر شهرهای استان و نقاط مختلف شهری و روستایی هستیم اتفاقی که بسیاری را به یاد دوران جنگ تحمیلی در دهه ۶۰ می اندازد. زمانی که خاموشی های طولانی به دلیل کمبود منابع و شرایط خاص جنگی، جزئی از زندگی مردم بود. اما امروز، شرایط به گونهای دیگر است؛ در حالیکه کشور با چالشهای اقتصادی و تحریم های سنگین مواجه است، شکاف بین مصرف و تولید برق به یکی از مهمترین مسائل کشور تبدیل شده و بحران ناترازی برق به یک مشکل اساسی بدل شده است.

 

یکی از اقدامات دولت در راستای مدیریت این بحران، تغییر ساعت کاری ادارات بوده که براساس تصمیم اخیر، ساعت کار ادارات به ۶ صبح تا ۱۳ تغییر پیدا کرده تا حداکثر صرفه جویی در مصرف برق در ساعات پیک انجام شود. این تغییر شاید در نگاه اول راه حلی سریع و عملی به نظر برسد؛ اما تأثیرات زیادی بر جنبه های اجتماعی، روانی و حتی بهره وری کارکنان به همراه داشته است. بسیاری از خانواده ها و کارکنان معتقدند این تغییرات در سبک زندگی روزمره، اختلالات جدیدی ایجاد کرده و در نهایت اثرگذاری آن بر کاهش مصرف برق، در مقابل نارضایتی عمومی نیازمند بررسی بیشتر است.

در کنار این تصمیم، دولت به راهکارهای دیگری نیز روی آورده است. از جمله اقداماتی که در دستور کار قرار گرفته، توسعه انرژی های تجدیدپذیر، به ویژه نیروگاههای خورشیدی است. طرح احداث پنل های خورشیدی در زمینهای مجاور چاههای کشاورزی و سرمایه گذاری در نیروگاه های خورشیدی، گامی مثبت در مسیر تأمین انرژی پاک و تجدیدپذیر محسوب میشود. با این حال، بحران ناترازی برق فراتر از این اقدامات است و عوامل ریشه ای تری در شکل گیری این بحران دخیل هستند. اگرچه توسعه
نیروگاههای خورشیدی و تغییر ساعات کاری تصمیماتی مهم و نشان دهنده تلاش دولت برای مواجهه با بحران است، اما واقعیت این است که این بحران، نتیجه ترکیب چند عامل ریشه ای در سالهای گذشته است.

ناترازی برق مستقیما با تحولات سیاسی و اقتصادی کشور گره خورده است. تحریم های نفتی و اقتصادی که سالهای گذشته شدت گرفته، تأثیرات عمیقی بر توان اقتصادی کشور و سرمایه گذاری در زیرساختهای انرژی داشته است. صنایع انرژی کشور برای توسعه ظرفیت تولید، نیازمند سرمایه گذاریهای کلان در فناوریهای نوین است؛ اما این نیاز به دلیل محدودیت های مالی و تحریمی، به طور کامل برآورده نشده است.

علاوه بر محدودیت های سرمایه گذاری، مصرف برق در ایران طی سالهای اخیر بی رویه افزایش یافته است. تغییر سبک زندگی، رشد جمعیت و گسترش صنایع بدون پیشبرد فوتی و تفاضل ظرفیت تولید، سبب شده است که مصرف از تولید پیشی بگیرد. امروز، شاهد شرایطی هستیم که حتی طرحهایی نظیر تعطیلی پنجشنبه های ادارات مطرح شده اند تا بار مصرف برق کاهش یابد؛ طرح هایی که در گذشته کمتر شاهد آن بودیم و نشاندهنده وخامت بحران موجود هستند. در همین راستا، نکته مهم دیگر این است که زمانی سیاستهای مصرف انرژی به گونه ای طراحی شده بود که برق و گاز صنایع قطع می گردید، تا منازل دچار خاموشی نشوند. اما امروز بحران به خانه ها نیز رسیده و شهروندان هم استانی در روزهای تابستانی گرم و عصرهای زمستانی سرد، قطع برق را تجربه می کنند. چنین وضعیتی گویای تغییر جدی در ابعاد بحران است: دیگر نمی توان با راهکارهای سنتی و کوتاه مدت به مقابله با این چالش پرداخت برای درک بهتر بحران ناترازی برق، باید فارغ از نگاه جناحی و بدون مقصر دانستن افراد یا گروهها، به دلایل واقعی شکل گیری آن پرداخت. این بحران حاصل یک مجموعه عوامل بنیادی به شرح ذیل است:

۱) کاهش سرمایه گذاری در زیرساختها: نبود بودجه کافی برای توسعه نیروگاههای حرارتی، برقآبی و انرژی تجدیدپذیر از دالیل اصلی ناتوانی در پاسخگویی به رشد مصرف است.

۲) تأثیر تحریمها: تحریمها، واردات فناوریهای نوین و تجهیزات مورد نیاز برای نگهداری و به روزرسانی تأسیسات را محدود کرده است.

۳) افزایش مصرف غیرمنطقی: فرهنگسازی مناسب در زمینه مصرف بهینه انرژی به رغم تلاشهای گذشته، هنوز به اندازه کافی مؤثر نبوده و همزمان برخی سیاستهای حمایتی نیز موجب مصرف بی رویه شده اند.

۴) عدم برنامه ریزی بلندمدت: نبود چشم انداز بلندمدت در حوزه انرژی، همراه با فقدان ثبات در سیاستگذاری ها، موجب شده است که ظرفیت تولید، متناسب با رشد کشور گسترش پیدا نکند.  بی تردید، برخورد سطحی و مقطعی با این مشکل، تحت هیچ شرایطی

نمی تواند راه حل بحران فعلی باشد. تصمیماتی مثل تغییر ساعت کاری، تعطیلی روزهای کاری ادارات یا احداث پروژه های کوچک تجدیدپذیر، بیشتر نقش مُسکن موقت را دارد.

برای پایان دادن به ناترازی برق، راهی جز سرمایه گذاری مؤثر و گسترده وجود ندارد. باید نگاه بلندمدت و جامع نسبت به این بحران داشت و اقداماتی عملی و مؤثر انجام داد. موارد زیر می توانند به مدیریت و حل بحران کمک کنند:

الف)توسعه نیروگاههای مدرن:احداث نیروگاههای حرارتی و آبی و استفاده از فناوریهای پیشرفته برای افزایش بهره وری و ظرفیت تولید انرژی حیاتی است.

ب) گسترش انرژیهای تجدیدپذیر: پروژه های خورشیدی و بادی باید سهم بیشتری از تولید انرژی کشور را تشکیل دهند. توسعه پنل های خورشیدی در مناطق روستایی و زمینهای کشاورزی میتواند فشار بر نیروگاههای سنتی را کاهش دهد.

ج) بهینه سازی مصرف: اصلاح سیاستهای مصرف انرژی و فرهنگسازی عمومی برای کاهش مصرف بی رویه، اقدامی حیاتی است که باید جدیتر گرفته شود

د) رفع موانع ناشی از تحریمها: تلاشهای دیپلماتیک و مذاکرات اقتصادی برای کاهش فشارهای تحریمی، راهی برای جذب سرمایه گذاری خارجی و توسعه زیرساخت های انرژی است.

به هرحال بحران ناترازی برق، چالش پیچیده و فراگیری است که بخش بزرگی از زندگی مردم و عملکرد اقتصادی کشور را مختل کرده است. این مشکل با تغییرات مقطعی یا اقدامات سطحی قابل حل نیست و نیازمند برنامهای جامع، بلندمدت و مبتنی بر سرمایه گذاری است. واقع بینی در مواجهه با این بحران به کنار گذاشتن نگاههای جناحی و تمرکز بر رفع ریشه های مسئله نیاز دارد. با اجرای سیاستهای  هوشمندانه و استفاده مؤثر از منابع، میتوان این بحران را مدیریت کرد و به تعادل در تأمین انرژی کشور دست یافت.

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *