- کاکتوس اپونتیا و ایجاد ارزش افزوده از موقوفات استان
- شهرستان سمنان ۶۰۰ ناشنوا دارد!
- تصادف در میامی ۶ مصدوم برجای گذاشت!
- ساعت کاری تغییر کرد؛ سه شنبه ساعت ۶ تا ۱۱ صبح و چهارشنبه تعطیل!
- از قهرمانیهای بیرقیب تا فقدان عاشقان واقعی؛ زوال خاموش فوتبال پایه در سمنان!
- اعتراض شدید مردم و اهالی صنعت از قطع چند باره برق در یک روز!!
- آتش سوزی مراتع منطقه «بغنه کوچک» شمال روستای تویه رودبار شهرستان دامغان!
- واژگونی سمند در محور سبزوار- میامی؛ زن ۳۵ ساله جان باخت!!
- قاتل زن ۴۵ ساله در شاهرود دستگیر شد
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
جامعه امنیتی ولی نا امن!!

یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛
جامعه امنیتی ولی نا امن!!
در جامعه ای زندگی می کنیم که در فضای اینستراگرام، دختران و زنان از سوی پلیس امنیت اخلاقی رصد می شوند و همچنان پیامک حجاب برای شهروندان ارسال می شود. جامعه ای امنیتی! اما آیا این جامعه امنیتی امن هم هست؟ اتفاقاتی که در جامعه می افتد نشان از این دارد که ریشه بسیاری از جرائم، فقر اقتصادی و بیکاری است. حتی جرائم شدیدی همچون قتل هم ریشه در فقر دارد.
قتل، جرمی سنگین که آثار وخیم اجتماعی و روانی بسیار شدیدی بر روح و روان جامعه دارد. مخصوصا زمانی که این جرم وحشتناک ناشی از معضلات و ناتوانایی در حل مشکلات اقتصادی مردم داشته باشد. زمانی که یک دانشجو در کنار خوابگاه تنها برای یک لپ تاپ به قتل می رسد، یا پیرزنی برای اندکی طلا در دستانش به طمع دزدان قاتل گرفتار می شود. البته که باید قاتل مجازات و درس عبرت شود ولی در این بین نقش تعقیب و مجازات مسببین وضع اقتصادی مردم که برای اندک داشته ای همچون موبایل یا لپ تاب جاده را برای جانیان و دزدان قاتل، فراهم می آورند کجاست؟
قتل دختر ۶ ساله به خاطر النگوها، قتل الهه ۲۴ ساله به خاطر گوشی موبایل گران و مقاومت در برابر دزدی، قتل دانشجو نزدیک خوابگاه به خاطر مقاومت در برابر دادن لپتاپ و …
اینها همه نکات مهم اجتماعی است که این روزها یکی پس از دیگری دیده میشوند. حوادثی دلخراش و غیر قابل هضم که سریعا افکار عمومی شهروندان را درگیر خود می کند. اما دلیل این طغیان جرائم در چیست؟
تورم بالا و بیکاری مشهود، شاخصی را میسازد که به آن «شاخص فلاکت» میگویند.
علیرغم دستکاریهای مختلف در اقلامی که با آنها سنجش تورم میکنند و علیرغم حذف جمعیت بیکار از جمعیت فعال اقتصادی، باز هم این دو شاخص و مجموع آنها که به آن شاخص فلاکت میگوییم مدام در حال بالا رفتن است.
جامعهای که با فلاکت روبهروست، اعتماد اجتماعیاش فرو میریزد. خشونت و انواع بزه در آن افزایش مییابد. دزدیهای کوچک تبدیل به جرایم خشن و منجر به قتل میشود؛ چرا که «از همه چیز گذشتن» و «رد کردن خطوط» نتیجه این فرایند است. هرچند که توجیه هیچ جرمی معنادار نیست؛ اما نباید فراموش کرد که تیغ تیز نقد را نباید صرفا به اجزای چنین جامعهای نشان داد.
«امنیت اجتماعی» از دیگر مواردیست که برای تحلیل این موضوعات بسیار قابل توجه است. در سرزمینی که تصویر دختران و زنانش را در خیابان به راحتی میگیرند، بازشناسی میکنند و مدام پیامک حجاب برایشان ارسال میشود، هر روز تصاویر آزاردهندهای از دزدی و قتل و خفتگیری در بدترین صورت آن منتشر میشود و به نظر بدون توبیخ باقی میماند، کمتر ممکن است مال دزدی به صاحبش باز گردد و تقریبا همگان چنین امیدی به پلیس دارند. در چنین جامعهای است که شهروندان احساس امنیت ندارند. به نظر میرسد پلیس و دستگاههای امنیتی کار اصلی خود را انجام نمیدهند. بزرگترین منکر که سلب امنیت از فرزندان این سرزمین است، در جریان است؛ اما دغدغه نهادهای آمر و ناهی سبک زیستن افراد است.
بچه که بودیم، کوچه و خیابانی نبود که میزبان بچههایی نباشد که در خیابان و کوچه بازی میکنند. روابط همسایگی با همین بازیها شکل میگرفت. بچهها از همان کودکی یاد میگرفتند خرید کنند. مسئولیت بپذیرند. صفهای نانوایی پر بود از کودکان و نوجوانانی که با غرور بزرگسالانهای نانآور خانهشان بودند. بچه که بودیم لازم نبود برای یکی دو کوچه بالاتر به مدرسه رفتن دست والدین را بگیریم و یا از سرویس مدرسه استفاده کنیم. هم خودمان میآموختیم و هم والدینمان به فضای جامعه آنقدر اطمینان داشتند که بتوانند بپذیرند. فرزندشان تنها به مدرسه بروند. کسی هم برای این امر طبیعی دیگری را توبیخ و تخطئه نمیکرد.
اما حالا وقتی مدارس تعطیل میشود کمتر بچهای خودش راهش را میگیرد که به خانه برگردد. کمتر بچهای پول در دست، تجربه خرید از مغازهها را میآموزد. بچههای ما مسئولیت نمیپذیرند و جامعه را نمیآموزند چرا که اعتماد از خیاباهای ما و امنیت از شهر ما رخت بربسته است. همه آن سربازان با مجاهدت مقدسشان که قرار بود امنیت این سرزمین را تامین کند، حتما با اندوه شاهد ناتوانی برقرارکنندگان امنیت داخلی این سرزمیناند.
یادمان نرود طبیعی نیست قتل کودکی بخاطر چند قطعه طلا، حتی اگر باور داریم که به دلیل ناامنی باید بیشتر مراقب بچهها بود.
یادمان نرود که طبیعی نیست دزدیده شدن گوشی و لپتاپ و از اتفاق مقاومت در برابر دزدان طبیعت آدمیست.
حواسمان باشد سویه انتقاد ما باید کجا برود ب سمت نحوه حکمرانی.
یادمان باشد که مراقبت ما از خود و فرزندانمان یک چیز است؛ انتظار از پلیس و دستگاه امنیتی یک چیز؛ انتظار از دستگاه قضا و بستن راه تکرار بر این اتفاقات و بازدارندگی احکام یک چیز؛ انتظار از حاکمیت و حکمران برای ایجاد ثبات و وضعیت اقتصادی یک چیز.
همه اینها باید کنار هم بیایند تا بتوان این مسئله و معضل بزرگ این سرزمین بنام امنیت را حل کرد باید مسئولین امنیتی و پلیسی با اقدامات خلاقانه مانع امکان تحقق چنین مظالمی بر زنان و مردان و دختران این سرزمین شوند و این مهمترین کار آنهاست یعنی ایجاد امنیت روحی و روانی و ملموس برای مردم این سرزمین.
- از قهرمانیهای بیرقیب تا فقدان عاشقان واقعی؛ زوال خاموش فوتبال پایه در سمنان!
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
- دیپلماسی اقتصادی داخلی؛ از تعامل نخبگان محلی تا همافزایی با سرمایهگذاران ملی!
- رنج خرید برنج برای اقشار کمدرآمد!
- راستی آزمایی آمار مدیران دولتی، ضرورتی اجتناب ناپذیر!!!
- صدای سکوت در میان فریاد مطالبهگری؛ چرا فقط ۱۷ درصد؟!
- سکوت شرکت در جنایت است !
- زندگی با نان در فقر مطلق!!
- جنگ، خشکسالی، دروغ!!
- عدالت اقتصادی و توزیع پایدار درآمد ملی برای همه اقشار جامعه!