- اعتراض شدید مردم و اهالی صنعت از قطع چند باره برق در یک روز!!
- آتش سوزی مراتع منطقه «بغنه کوچک» شمال روستای تویه رودبار شهرستان دامغان!
- واژگونی سمند در محور سبزوار- میامی؛ زن ۳۵ ساله جان باخت!!
- قاتل زن ۴۵ ساله در شاهرود دستگیر شد
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
- مصدومیت ۷ نفر در تصادفات صبحگاهی اولین روز هفته سمنان
- انجام مذاکره تصمیم نهادهای بالادستی و نظام است!
- هیچ حکومتی اجازه نمی دهد، علیه آن رفراندوم برگزار کنند!
- تعیین جنسیت ۲ یوز تازه شناساییشده توران؛ هر دو نر هستند!
- دیپلماسی اقتصادی داخلی؛ از تعامل نخبگان محلی تا همافزایی با سرمایهگذاران ملی!
ثانیه شش تجریش!

یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛
ثانیه شش تجریش!
اساسا وطن دوستی جزئی از ایمان است. حب الوطن من الایمان؛ اما وطن دوستی و تاریخ یک سرزمین همیشه می تواند و می توانست مامن و پناهی شود تا انسان ها و مخصوصا حاکمان همیشه در پناه آن حکمرانی کنند و وحدت بیافرینند و در سایه اتحاد بر پایه وطن سیاستهای مختلف را اعمال کنند. جداسازی دین از وطن دوستی اشتباه فاحشی بود که بعضی سیاست مداران و حاکمان کشور با رفتارهایی همچون انکار کوروش و تاریخ این سرزمین بر طبل آن می کوبیدند و گاهی با سوء استفاده از الفاظ سیاسی با تعابیری همچون جمهوری ایرانی و جمهوری اسلامی سعی در تقابل وطن دوستی و دین داشتند. حرکت مقام رهبری در شب عاشورا و تاکید بر مداح روضه که از ایران بخواند نشان بر تاکید ایشان به وحدت حول محور وطن داشت. وطنی که امروز چشم طمع آمریکا و اسراییل و مرتجعین بر نابودی آن دوخته شده است. رهبری در شب عاشورا نشان داد که دفاع از وطن، دفاع از دین است و این دو مکمل هم هستند. شاید با بررسی رفتارهای گذشته حاکمان، نقش وطن دوستی در رفتارهای سیاسی اجتماعی آنان کم رنگ بود و همین موضوع شائبه تعلق خاطر بیشتر به دین را در اذهان ایجاد کرد. اگر هم چنین بود رفتار رهبری در شب عاشورا فصل الخطاب دوستی با ایران و تاریخ آن است. دومین پیام شب عاشورا و حضور علنی رهبری در مراسم روضه این است که این کشور هنوز حاکم دارد؛ سالم و تندرست بدون عصا با حب الوطن و بدون واهمه از دشمن. دشمنی که حتی به میدان تجریش و مردمش رحم نکرد. تجریش را به یاد بیاورید؛ تهران، ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، میدان تجریش؛ کسانی که اسراییل جنایتکار را دشمن نظام سیاسی تلقی می کردند نه ایران و مردمش و هنوز باور نمیکردند جنگ ویرانگر نسبت به مردم این سرزمین، آنقدر نزدیک شده باشد که حتی کوچه و خیابانهای پرتردد و آشنا را هم بیهوا نشانه بگیرد.
همه، ویدئوی جنایت اسراییل در میدان تجریش را دیدند. ثانیه ششم یک ویدئوی کوتاه، حالا سندی تاریخی است.
موشکی بی رحم و بی محابا، بیصدا از سمت چپ قاب تصویر وارد میشود.لحظهای بعد، انفجار خودرویی که پرواز میکند. شیشههای شکسته و ده تا دوازده تن کشته و مجروح و ساعتی بعد تجریش مثل کشتی، غرق امواج آبی است که از دل زمین میجوشد و خودروهایی که در گلولای دفن شده بودند.
کسانی که از سیاست مداران خسته شدند و ۴۶ سال حکومت را سالهای دوری از وطن دوستی تلقی می کنند و هیچ وقت نمیخواهند اثرات مخرب جنگ را بر وطن باور کنند، گاهی هم فکر میکنند جنگ مال جایی مهم و خاص همچون دفتر کار یا منزل حاکمان است؛ ولی تجریش را به عنوان یک چهره از جنگ دیدند. لوکیشن سینمای واقعی؛ مستندی تصویری بر استمرار جنگ.
همان جاهایی که امروز بیاهمیت از آنجا میگذری و فردا ممکن است ببینی همانجا نابود شده است. همان جایی که زمانی سوار ماشینت میشدی، منتظر تاکسی بودی، سیگاری میکشیدی، حالا شده هدف خشمی برآمده از یک معادله حاکمان دو کشور که فقط در کتابها میخواندی و در تاریخ و در سیاست.
هیچوقت فکرش را نمیکردی همه آنها خلاصه شود در یک موشک و نوکش را بدهند سمت مردم و آدمهای عادی.
همه آنهایی که زیر کولر و چای به دست می گویند که بالاخره هزینهای که باید داد یا اینکه هرچه باداباد، سرخوشانی هستند که فکر میکنند از امن و امنیت چک سفید امضاء گرفتهاند. اینان وطن دوست نیستند. وطن دوستی پرهیز از جنگ است نه خوشحالی به صدمه دیدن هموطن.
حمله به میدان تجریش خط بطلان ادعای اسراییل و آمریکاست که می گفتند
«با مردم عادی کاری ندارن».
این جمله، مثل یک سرپوش است. مثل پتویی که میکشند روی واقعیت؛ اما تاریخ این جمله را بارها شنیده و بارها نقضش را از هیروشیما و بغداد تا کابل و غزه و لبنان و فلسطین و حالا تهران به چشم دیده است.
میدان تجریش، دیگر فقط یک نقطه جغرافیایی نیست؛ یکنشانه است برای اینکه یادمان نرود، بی تفاوت به وطن نباشیم. شاید برای تطهیر خشونت جنگ بگویند کسی کشته نشد، شاید بگویند، شاید بگویند، شاید بگویند…اینها دیگر مهم نیست؛ این شاید ها واقعیت را عوض نمی کند.
پس وقتی دوباره جملهای ساده، مثل «با مردم عادی کاری ندارن» در فضای مجازی تکرار شد، یادتان بیاید:
ثانیه ششم این فیلم کوتاه، بلندتر از همه این جملهها سخن میگوید.
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
- دیپلماسی اقتصادی داخلی؛ از تعامل نخبگان محلی تا همافزایی با سرمایهگذاران ملی!
- رنج خرید برنج برای اقشار کمدرآمد!
- راستی آزمایی آمار مدیران دولتی، ضرورتی اجتناب ناپذیر!!!
- صدای سکوت در میان فریاد مطالبهگری؛ چرا فقط ۱۷ درصد؟!
- سکوت شرکت در جنایت است !
- زندگی با نان در فقر مطلق!!
- جنگ، خشکسالی، دروغ!!
- عدالت اقتصادی و توزیع پایدار درآمد ملی برای همه اقشار جامعه!
- مسئولین و خدمت به مردم؛ در دوران پسا جنگ تحمیلی!