امروز یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛

شرط پایداری اتحاد آحاد جامعه در مقابل دشمن !

در فامیل ما جوانی بود از سادات که همه فامیل اعتقاد داشتند او نظر کرده است و کارهایش را خدا پیش می برد
کد خبر: 26162
زمان انتشار: ۲۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۹ بعد از ظهر -
32 بازدید

یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛

شرط پایداری اتحاد آحاد جامعه در مقابل دشمن !

در فامیل ما جوانی بود از سادات که همه فامیل اعتقاد داشتند او نظر کرده است و کارهایش را خدا پیش می برد. در بعضی از مقاطع و مراحل حکومت فعلی ایران واقعا انسان به این باور می رسد که این حکومت نظر کرده است و هر چه قدر حاکمان ناتوان در اداره امور حکومتند و آب و برق و گاز در ناترازی است و تعداد زیادی جاسوس وجود دارد و دشمن حمله مستقیم نظامی کرده است و یک شبه تعدادی از بهترین سرداران را به شهادت رسانده، باز هم حکومت به مسیر خود ادامه می دهد و حتی همه این اتفاقات که عقلا می بایست به فروپاشی برسد، موجب وحدت و انسجام گروه‌های مختلف و دیدگاههای متفاوت نیز شده است. با نگاهی گذرا بر گروه‌ها و افرادی که در مقابل دشمن سینه سپر کردند، می توان به این وحدت نظاره کرد. از خواننده لس آنجلسی مثل شهرام شب‌پره گرفته تا محسن چاوشی با ترانه علاج، از علی دایی گرفته تا وریا غفوری، از سیدمحمد خاتمی تا علیرضا رجایی و حتی رسایی و ثابتی و بسیاری دیگر از ورزشکاران، هنرمندان، فعالان مدنی و سیاسی، در طول ۱۲ روز تجاوز اسرائیل به خاک ایران، یک‌صدا و با ادبیات‌های گوناگون، این حمله را محکوم کردند و از وطن دفاع نمودند. تمام جریان‌های سیاسی داخل کشور، با وجود تنوع و تفاوت‌هایشان، و فراتر از آن، اقشار مختلف مردم از طبقات اجتماعی گوناگون، یک‌صدا از ایران دفاع کردند و تجاوز به خاک کشور را محکوم نمودند. این یک فرصت طلایی برای حکومت است که این اتحاد را قدر بداند و پایدار کند.
در سال‌های گذشته، چنین همبستگی‌ای میان مردم و نخبگان تقریباً بی‌سابقه بوده است. این همبستگی، خودجوش و بدون دخالت نهادهای دولتی، حول یک ایده مشخص شکل گرفت؛ دفاع از ایران و وطن در برابر تهاجم خارجی. تا پیش از این اتفاق، کمتر کسی می‌توانست چنین همبستگی‌ای را پیش‌بینی کند. برخی تحلیلگران حتی مدعی بودند که مردم برای تغییر وضعیتشان از جنگ استقبال می‌کنند. اما این رخداد نشان داد که آن‌ها جامعه ایران را به‌خوبی نشناخته بودند. در جنگ هیچ خیر و برکتی نیست. علاج در وطن و اصلاح حکمرانی است.
اکنون با برقراری آتش بس که ممکن است طولانی باشد یا نباشد، چگونه می توان به همبستگی ایجاد شده استحکام بخشید؟ اگر حکمران به این موهبت الهی توجه جدی و برنامه ریزی شده نکند، این اتحاد موقتی خواهد بود و اگر باز هم سیاست‌های غلط گذشته دنبال شود، مردم از اتحاد پشیمان خواهند شد.
حاکمان ایران باید درک کنند که اختلاف‌نظر در هر جامعه‌ای طبیعی است و این اختلافات به‌ طور ناگزیر به افتراق و جدایی منجر می‌شود. ولی آنچه نگران‌کننده است، دوقطبی یا چندقطبی شدن جامعه است. یعنی حالتی که اختلافات به حدی شدت یابد که گروه‌های مختلف در جامعه، یکدیگر را دشمن ببینند و خواستار حذف گروه‌های دیگر شوند. همانند حذف اصلاح طلبان از دایره قدرت و یا یک دست سازی قوای مختلف نظام و ……
برای جلوگیری از این وضعیت افتراق و تفرقه و دشمنی داخلی با هم و نامطلوب، که دشمن خارجی نیز ممکن است به آن امید بسته باشد، چند راهکار باید توسط حاکمان ایران دنبال شود. مهم‌ترین عاملی که همبستگی را از بین می‌برد، سلب اعتماد است که خود نتیجه بی‌صداقتی است. وقتی مردم احساس کنند با آن‌ها صادقانه رفتار نمی‌شود، اعتمادشان به مقامات و نخبگان سیاسی از بین می‌رود. اگر حس کنند با آن‌ها «بازی» شده و تنها در زمان بحران به سراغشان می‌آیند، همانند اینکه تا قبل از این جنگ بوده است و پس از عبور از بحران همه‌چیز به تنظیمات کارخانه بازمی‌گردد و پارتی بازی و رشوه و بی توجهی به نخبگان و سپردن همه امور غیر مرتبط به امنیتی ها و فشار بر جوانان و ….، باز هم مردم که امروز به اتحادشان می نازید، بی‌اعتماد می‌شوند. مردم باید احساس کنند که حاکمان با آن‌ها صادقانه رفتار می کنند و خطاهای گذشته را جبران می کنند و آمادگی برای اصلاح در آنان وجود دارد. این قابل کتمان نیست که اعتماد مردم به مقامات و نهادهای سیاسی بسیار پایین بوده است و این را می توان از درصد مشارکت در انتخابات مجلس و غیره دریافت. اکنون زمان نشان دادن صداقت مسئولانه و فرصتی برای بازسازی اعتماد فراهم شده است. باید از تلویزیون آغاز کرد. اولین جایی که باید با مردم صادقانه سخن بگوید.
دیگر اینکه تبعیض باید در حکمرانی پایان یابد. تبعیض، خشم تولید می‌کند و باعث می‌شود گروهی که از امکانات و مواهب برخوردار هستند، از سوی دیگران با خصومت و دشمنی دیده شوند. استانداردهای دوگانه در برخورد با مردم و تقسیم‌بندی آن‌ها به «خودی» و «غیرخودی»، شهروند درجه یک و دو، افراد با ژن خوب و ژن غیر خوب، خشم مردم را به دنبال خواهد داشت و موجب از هم گسیختگی اتحاد ملی خواهد شد. وقتی امکاناتی به گروهی خاص در دانشگاه و صنعت و اقتصاد و فرهنگ و ……اختصاص می‌یابد، تبعیض شکل می‌گیرد.

 

صداوسیما نمونه بارز این موضوع است.
وقتی تنها به یک جریان یا گروه خاص عمدتا طرفداران حکومت مطلقه سیاسی تریبون داده می‌شود و سایر مردم و منتقدان جایی در آن ندارند، و مردم و آحاد جامعه و حتی نخبگان با وجود پرداخت مالیات برای تأمین هزینه‌های آن، احساس کنند نماینده‌ای در این رسانه ندارند، تبعیض شکل می گیرد. اینجاست که استاندارد دوگانه آشکار می‌شود؛ هنگام اخذ مالیات، همه باید مشارکت کنند؛ اما در ارائه تریبون در صداوسیما، تنها گروه خاصی امکان حضور دارد.
وطن متعلق به همه مردم است. همه گروه‌ها در تصمیم‌گیری ها باید دخالت داشته باشند. حذف جریان‌های سیاسی در حکومت و جلوگیری از نقش آفرینی موثر با حذف از سوی پرونده سازی امنیتی موجب سلب اعتماد مجدد خواهد بود. اگر مردم و نخبگان احساس کنند در تصمیمات کلان نظام سیاسی نقش و مشارکت دارند، احتمالاً اعتماد بیشتری به تصمیمات مقامات خواهند داشت. باید تا حد ممکن همه در تصمیمات مهم و راهبردی شریک باشند. در این صورت، حتی در برابر شدیدترین جنگها و فشارهای خارجی، مردم خودشان با اتحاد ایستادگی می‌کنند؛ زیرا وطن را در دست خود احساس می کنند؛ نه حاکمانی اشغالگر و مستبد.
همه موارد فوق را می‌توان و باید به‌ سرعت در سیاست‌ها اعمال کرد و صداوسیما می‌تواند نماد این تغییر باشد. هرچند این موارد منحصر به صداوسیما نیست، اما این رسانه می‌تواند نشانه‌ای از تحول باشد. جامعه ایران، به‌ویژه در شرایطی که تحت تهدید دشمن خارجی قرار دارد، به‌شدت به همبستگی نیاز دارد. ازاین‌رو، نباید از هیچ تلاشی برای حفظ و تقویت این همبستگی فروگذار کرد.

 

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *