امروز دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛

همه چیز روزی نابود می شود !!!

پادشاهان و حاکمان سابق و تاریخ کشورها مملو است از آغاز و پایان صدارت ها و حکومت‌ها و تولد احزاب و گروه‌ها و مرگ حاکمان و حکومت‌ها.
کد خبر: 26492
زمان انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۹ بعد از ظهر -
15 بازدید

یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛

همه چیز روزی نابود می شود !!!

جمله ای از حضرت علی (ع) است که هر آغازی را پایانی است و هر انتصابی را عزلی و …..
حکومت‌ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. پادشاهان و حاکمان سابق و تاریخ کشورها مملو است از آغاز و پایان صدارت ها و حکومت‌ها و تولد احزاب و گروه‌ها و مرگ حاکمان و حکومت‌ها.
در تاریخ هر کشوری اگر سطحی نیز جستجو کنیم، به درستی فرمایش مولا علی (ع) پی می بریم حکومت‌ها از بحران‌های مختلف گذر می کنند تا روزی به نقطه پایان برسند. در تمام کشورها بحران‌هایی به وجود آمده است و همواره این بحران‌ها با اشکال مختلف همانند ایستادگی حکومت و اتحاد با سایر کشورها و حتی بهره مندی از چماق سرکوب نسبت به مخالفان به پایان رسیده‌ و کسانی که هر بار کوشیده‌اند با شعارهای مختلف از جمله دمکراسی یا یافتن زندگی بهتر، از سرکوب‌های حکومت جان به در ببرند و حتی مردمی که هر بار با امید به آینده بهتر در پای صندوق رأی حاضر شدند، اما به رفاه و دمکراسی واقعی دست نیافته اند.
با این حال، حاکمان هر کشوری، هرگز اعتراضات مردم را فراموش نخواهند کرد و حکومت های مختلف حتی در اروپا و آمریکا از به‌کارگیری ابزارهایی چون قوه قضاییه و زندان، محرومیت از تحصیل، محرومیت از شغل و… خودداری نکرده اند. نمونه آن برخورد حکومت آمریکا و کشورهای اروپایی با مخالفان نسل کشی اسراییل در غزه را می توان نام برد. عمدتا این‌گونه است که در نقاطی از تاریخ حکومت های مختلف، مردم انعطاف نشان داده‌اند، ولی نظام سیاسی حاکم هرگز!
در ایران نیز، مردم ایران چه در قالب دانشجویان ۱۸ تیر ۱۳۷۸، چه معترضان به انتخابات ۱۳۸۸، چه ناراضیان اقتصادی دهه ۱۳۹۰ و چه معترضان سال‌های ۱۴۰۰ تاکنون همواره اعتراضات مختلف را ابراز داشتند و در نهایت به صندوق رای ریاست جمهوری و امید به تغییر، تن در داده اند.
مردمی که به نبود آب و برق، نه به نتیجه‌ی یک انتخابات نمایشی، نه به تبعیض، نه به مشکلات اقتصادی و… اعتراض دارند ولی باز هم امیدوارند.
در حکومتهای غربی ، با حکومت هایی روبه‌رو هستیم که در مواجهه با ملتشان، تنها زبان زور، ارعاب و سرکوب را استفاده می‌کنند.
اما این کشمکش‌ها بین مردم و ملت‌ها با حاکمانشان در طول تاریخ و تقریباً نیم قرن اخیر، نشان می‌دهد جوامع سیاسی وارد یک فرآیند استهلاکی شده اند. اما منظور از فرآیند استهلاکی چیست؟ فرآیند استهلاکی یعنی اینکه در جدال شکل‌گرفته در یک طرف حکومت سیاسی با هوادارانی خاص ایستاده و در مقابل، گروه‌های مختلف مردم ایستاده‌اند که هرکدام به نوعی طعم تلخ حکمرانی سیاسی جوامع غربی را چشیده‌اند.
در این میدان، ملت معترض در هر کجای دنیا بارها اعتراض می‌کند و هر بار توسط پلیس و حکومت سرکوب می‌شود و در حقیقت راه به جایی نمی‌برد؛ در مقابل، نظام سیاسی غربی نیز هر بار با شدت بیشتری سرکوب را افزایش می‌دهد، اما به هیچ عنوان نمی‌تواند مردم را به سکوت قانع کند و فقط اندکی در تحول‌خواهی آنان وقفه ایجاد می‌شود.
در این شرایط، دو طرف از مواضع خود عقب‌نشینی نمی‌کنند؛ هرچند مردم گاهی انعطاف نشان داده‌اند، اما هسته‌ی سخت قدرت هر بار شدیدتر از گذشته بر نگرش خود پافشاری می‌کند.
گویی صاحبان قدرت در نظام‌های سیاسی غرب و شرق فراموش کرده‌اند که شرافت هر مکان به صاحبان آن بستگی دارد و مردم، صاحبان اصلی سرزمین و ثروت‌های آن هستند.
همه حکومتهای غربی، همانند تمامی حکومت‌های دیگر در طول تاریخ, یک آغاز و یک پایان دارد و مهم، قضاوت ملت و تاریخ درباره‌ی این دوران است. بی‌گمان طرفداران نظام سیاسی حاکم بر کشورها که خود را مدافع ارزش‌های دمکراتیک و کتب آسمانی و حتی شریعت تلقی می‌کنند، باید از قرآن کریم بیاموزند که «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ» بخشی از آیه ۲۶ سوره الرحمن می‌گوید: «هر موجودی که بر روی زمین است، فانی است»؛ بنابراین، بر اساس باور قرآنی هر حکومتی و پادشاهی و نظام سیاسی حی و حاضری در نهایت فانی است و روزی باید سکان را به ناخدایی دیگر واگذارد.
آنچه باید از آن هراس داشت، اصرار حکومت‌ها بر حفظ قدرت است؛ چرا که این پافشاری ممکن است تا نابودی یک کشور و مردم همچنان که در سوریه و لیبی و عراق دوران صدام اتفاق افتاد بیانجامد و امتداد یابد. در این شرایط استهلاکی، نه زور حکومت سیاسی به ملت می‌رسد تا بتواند به باور خود، توسعه‌ی دستوری را تداوم بخشد و نه ملت بی‌پناه توانی دارد که در برابر سرکوبگران مسلح، بی‌آنکه جان دهد، بایستد و پیروز شود.
این وضعیت در بلندمدت می‌توان روندی استهلاکی و ویرانگر را تصور کرد که در آن، تمام شاخص‌های اقتصادی که باید مثبت باشند، به سقوط آزاد دچار می‌شوند و همه‌ آنچه مانند نرخ تورم باید در کمترین حد باشد، سر به فلک می‌کشد.

 

در مقابل، همه نهادهای حکومت سیاسی چون خود را در سراشیبی سقوط می بیند، به چپاول ثروت باقی‌مانده اصرار می‌ورزند و به اصطلاح، آقا و آقازاده‌ها از جیب ملت آخرین بهره‌ها را می‌برند.
در این شرایط، نه شاهد توسعه‌ای خواهیم بود، نه اشتغالی برای جوانان ایجاد می‌شود، و تنها نهادهای حکومتی غیر پاسخگو و آقازاده های متصل به قدرت یعنی همان نهادهایی که به صورت دموکراتیک شکل نگرفته و نظارتی بر آن‌ها وجود ندارد، به حیات خود ادامه خواهند داد. و چپاول می کند و می دزدد و اختلاس می کند و پاسخ نمی دهد.
اگر برای این وضعیت بحرانی در هر کشوری راه درمانی پیش‌بینی نشود، ملت آن کشور با دو راه مواجه خواهد شد؛ یا شمار زیادی از مردم این سرزمین مهاجرت خواهند کرد، یا عده‌ای در کشور باقی می‌مانند و با مرگ و قحطی و سرکوب دست و پنجه نرم خواهند کرد.
در فاز ابتدایی این بحران یعنی قحطی و گرسنگی و نداشتن امکانات اولیه زندگی، نیروهای حکومتی که از رانت و امتیازات گوناگون برخوردارند، به راحتی به زندگی خود ادامه خواهند داد، اما حتی زندگی برای طرفداران حکومت نیز در مراحل بعدی دشوار خواهد شد؛ چرا که زمانی که آنان مجبور شوند در نقش اقشار مهاجرت‌کرده یا حذف‌شده ایفای نقش کنند، حتی خودشان نیز با نظام شکست‌خورده‌ی فعلی مخالف خواهند شد.
در شرایطی که نه ملت توان سرنگونی نظام سیاسی ظالم بر رفاه مردم را دارد و نه نظام توان سرکوب ملت را، در یک فرآیند استهلاکی شاهد مرگ تدریجی یک ملت خواهیم بود؛ مگر آنکه حاکمان سرزمین های مختلف دست از ظلم و جور بر مردم بردارند و به آرمان‌های انسانی در تمامی نقاط دنیا همچون فلسطین و آسیا و ایران و قلب اروپا و حتی مردم آمریکا احترام بگذارند و با بهره گیری از عقل جمعی در سازمان‌های بین المللی و سازمان ملل راهی برای برون‌رفت از این بحران در جهان و حکومت‌ها اندیشیده شود. باید حکومت‌ها بکوشند گره های سیاسی ملت‌ها را در قسمت‌های مختلف با دست باز کنند تا نیاز نباشد تا همگرایی کشورهای مختلف و سازمانهای بین المللی از دندان برای باز نمودن آن گره استفاده کنند.

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *