امروز شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

ترویج فرهنگ مسئولیت پذیری لازمه جامعه امروزی

کد خبر: 4333
زمان انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۳ بعد از ظهر -
899 بازدید

گزارش روز (گزارشگر : مائده شریفی)

ترویج فرهنگ مسئولیت پذیری لازمه جامعه امروزی

 

شایستگی فرهنگی، مسئولیت پذیری و باورهای اخلاقی از عوامل تاثیر گذار در ارتقای کیفیت خدمات سازمان ها هستند و می توانند نقش اساسی در رعایت حقوق  دریافت کنندگان محصولات و خدمات سازمان ها داشته باشند. نظر به اهمیت فرهنگ سازمانی و تاثیر آن بر رفتار و اندیشه اعضای سازمان و نقش تعیین کننده آن بر کارکردهای سازمان و نیز پررنگ تر شدن نقش مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی در موردتوجه قراردادن مصالح عمومی جامعه در کسب و کارها، نیاز به انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد. ترجیح منافع فردی به منافع جمعی ناشی از ضعف فرهنگ مسئولیت پذیری ماست. مسئولیت‌پذیری نقش به سزایی در پیشرفت و موفقیت افراد ایفا می‌کند. به بیان دیگر، مسئولیت‌پذیری باعث ایجاد تعهد می‌شود و تعهد، موفقیت ایجاد می‌کند.

راز کارایی بالای گروه‌هایی که نتایج متحیر‌کننده‌ای کسب کرده‌اند و حفظ سطح کارایی بالا در طی زمان طولانی، مسئولت‌پذیری است. این گروه‌ها شرایط را کنترل می‌کنند و به شغلشان می‌بالند که به آن‌ها قدرت می‌دهد و کمک می‌کند تا نتایج مثبتی در رابطه با افزایش سطح تعاون، همکاری و کار گروهی به دست بیاورند. مسئولیت‌پذیری به شما این قدرت را می‌دهد تا توانایی پاسخ‌گویی در موقعیت‌های مختلف داشته باشید، روی خروجی و نتیجه تأثیر‌گذار باشید و بتوانید نتایج دلخواهتان را کسب کنید. در واقع ماهیت مسئولیت‌پذیری همین است. مسئولیت پذیری به عنوان تعهدی درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت‌هایی که بر عهده او گذاشته شده است، تعریف می‌شود. در میان موجوداتی که خداوند آفریده است انسان نسبت به آنچه که انجام می‌دهد آگاه بوده و دارای اختیار و اراده است؛ آنچه که سبب می‌شود مسئولیت آثار و عواقب کردارش را به گردن بگیرد. از طرف دیگر به خاطر مسئول و مختار بودن انسان است که این فرصت به وی داده شده است که رشد کند و به کمال برسد. در جامعه نیز اشخاص مسئولیت‌پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه‌های مهم پیشرفت و بهتر شدن زندگی است. بنابراین مسئولیت‌ پذیری عاملی مهمی برای تسریع روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی است و همچنین بر اعتبار، احساس ارزشمندی و عزت نفس افراد می‌افزاید.

مهدی مقیمی یکی از صاحب نظرانی بود که در این باره گفت: مسئولیت‌پذیری به‌عنوان یکی از شاخص‌های رفتار شهروندی، در بین تمامی سازمان‌ها و نظام‌های اجتماعی به امری بدیهی و قابل قبول، تبدیل شده است. اگرچه این مفهوم از مفاهیم جدید عصر حاضر شناخته می‌شود، و سبب شده سازمان‌ها و مدیران امروزی توجه خود را به نیازهای محیطی، مراجعان و مصرف‌کنندگان خدمات خود، مبذول داشته، و این هدف را در مأموریت‌ها و راهبردهای سازمانی خود، به بهترین شکل ممکن مورد توجه قرار دهند و حتی دستیابی به این نوع رفتارها در بین مجموعه نیروی‌انسانی سازمان‌ها از آرزوهای مدیران موفقیت‌محور به‌حساب می‌آید.

وی اشاره داشت: امروزه با پیچیده شدن روزافزون شرایط سازمان‌ها و افزایش میزان کارهای غیراخلاقی و غیرقانونی در محیط‌های کاری، توجه مدیران و رهبران به ایجاد و حفظ اخلاق حرفه‌ای، مسئولیت و پاسخگویی اجتماعی در همه سازمان‌ها ضرورت پیدا کرده است. پس اخلاق‌حرفه‌ای را می‌توان بیان کننده باورهای یک گروه حرفه‌ای، در مورد اینکه چه چیزی درست و مرتبط با معیارهای همان حرفه است دانست. پس ویژگی‌های افراد دارای اخلاق‌حرفه‌ای؛ پاسخگو، مسئولیت‌پذیر، سرمشق دیگران، حساس و اخلاق‌مند، درستکار و خوشنام باید دانست.

مقیمی تصریح کرد: یکی از چالش‌های مدیران کارآمد، در سطوح مختلف چگونگی ایجاد بسترهای مناسب برای عوامل انسانی، شاغل در تمام حرفه‌ها است، تا آنها با حس مسئولیت، و تعهد کامل به مسائل در جامعه و حرفه خود به کار بپردازند و اصول اخلاقی حاکم بر شغل و حرفه خود را رعایت کنند. اگر این اتفاق به خوبی در سازمان‌های ما رعایت شود، قطعاً ما اتفاق‌های همانندی مثل ترور شهیدان سلیمانی و فخری‌زاده را نخواهیم داشت، چون هیچکس به خود اجازه نمی‌دهد تا با بی‌اخلاقی باعث نشتی اطلاعات در سیستم شود. برخی از صاحب نظران معتقدند که اخلاق روی نحوه رفتار فرد در داخل سازمان تاکید دارد، ولی مسئولیت اجتماعی نحوه برخورد سازمان با کارکنان، سهامداران و ذینفعان را مدنظر دارد.

وی ادامه داد: امروزه یکی از مباحث اساسی مطرح در مدیریت این است که در اصل، مدیریت بدون مسائل ارزشی و بدون رعایت مسائل اخلاقی در سازمان معنی ندارد. یعنی نمی‌توان مدیریت را بدون این مفاهیم اساسی در نظر گرفت. پاسخگویی مسئله مهم و چالش آور در نظام‌های اداری و سیاسی بیشتر کشورها بوده و هست و عدم پاسخگویی مناسب و به موقع کارکنان، منجر به ایجاد جبهه بی‌اعتمادی و سردی کارکنان، نسبت به سازمان می‌شود.

مقیمی گفت: یک سیستم پاسخگوی نوعی مبادله است، که طی آن بخشی از قدرت خود را به نحوی که هریک از طرفین به دیگری نیاز داشته باشد، مبادله می‌کند. دستگاه‌های دولتی با نوعی تعارض و دوگانگی مواجه‌اند از یک سو در مقابل مردمان و سازمان‌های ملی خود احساس مسئولیت می‌کنند و باید در برابر نیازهای آنان پاسخگو باشند و از سوی دیگر الزامات بین‌المللی و نیروهای جهانی آنان را وادار به اعمال روش‌ها و شیوه‌هایی می‌کند، که در عمل مغایر خواست و انتظارات شهروندان آنهاست. پاسخگویی در حال گذر از شکل‌های قدیمی مسئولیت به طرف سایر شکل‌ها، به ویژه سیستم‌های مدیریت کارآمدتر و پاسخگوتر است. پاسخگویی شناخت حقوق عمومی است تا اینکه بدانیم چه اعمالی باید انجام گیرد.

وی با تاکید به این موضوع که توجیه‌کردن، گزارش‌دادن و تشریح‌کردن، جنبه‌های مهم پاسخگویی هستند افزود: امروزه پیچیده شدن روزافزون سازمان‌ها و افزایش میزان رفتارهای غیر اخلاقی و غیر قانونی در محیط‌های کاری، توجه مدیران و رهبران را به ایجاد و حفظ اخلاق‌حرفه‌ای، مسئولیت اجتماعی و پاسخگویی اجتماعی در همه سازمان‌ها ضروری کرده است.

مهدی مقیمی اشاره نمود: مسئولیت‌پذیری یکی از ضرورت‌های کلیدی مدیریت دولتی در شرایط کنونی سازمان محسوب می‌شود، چون با قبول مسئولیت، عملکردها و فرآیندها تداوم پیدا می‌کند و اعتماد در بین مردم افزایش می‌یابد. شرایط کنونی تغیرات و تحولات میدانی، تصمیمات وکلای ملت، برای جلوگیری از تحریم‌های ظالمانه، نمونه آشکار و بارز پاسخگو نبودن و رعایت نکردن اخلاق‌حرفه‌ای کشورهای عضو ۵+۱ و قوه مجریه به مردم است.

وی در آخر سخنان خود گفت: با توجه به نقش بسیار حیاتی و فزاینده سازمان‌ها در جوامع امروزی انتظارات جوامع به خصوص، جوامع پایبند به ارزش‌های اخلاقی و اسلامی نیز افزایش یافته است. در نتیجه عدم توجه به ارزش‌ها، می‌تواند به چالش‌های بزرگی برای سازمان ایجاد شود. در واقع بی‌توجهی سازمان‌ها به این مسائل و عدم رعایت اصول اخلاقی از سوی آنها می‌تواند مشروعیت سازمان، فعالیت‌های آن‌ها را زیرسؤال برده و در نتیجه سود و موفقیت سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد.

فاطمه قدس یکی دیگر از شهروندان عنوان نمود: مسئولیت‌پذیری یک تعهد و الزام درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب، تمامی فعالیت‌هایی است که بر عهده وی گذاشته می‌شود. در عصر حاضر، دغدغه و نگرانی بسیاری از مدیران و سازمان‌های امروزی، بروز مسائل و مشکلاتی است که به واسطه‌ی، رعایت نکردن اصول اخلاقی توسط کارکنان رخ می‌دهد. اخلاق حرفه‌ای در سازمان‌ها، صرفاً مجموعه‌ای از اعتقادات ذهنی و باورها می‌باشد. رفتارهای اخلاقی در واقع، شیوه‌ی معینی از زیستن است. به همین خاطر اخلاق در سازمان‌ها، به باورها و ارزش‌های موجود در منشور اخلاقی سازمان‌ها محدود نمی‌شود، بلکه منظور از اخلاق حرفه‌ای، مجموعه قواعدی است که باید افراد داوطلبانه و براساس ندای وجدان و فطرت خویش در انجام کار حرفه‌ای، رعایت کنند.

قدس توضیح داد: اخلاق‌حرفه‌ای تأثیر چشم‌گیری بر روی فعالیت‌ها و نتایج سازمان دارد به گونه‌ای که بهره‌وری را افزایش می‌دهد، و ارتباط را بهبود می‌بخشد، و درجه خطر را کاهش می‌دهد. هنگامی که اخلاق‌حرفه‌ای در سازمان حاکم باشد، جریان اطلاعات به راحتی تسهیل می‌گردد و مدیر قبل از ایجاد حادثه، از آن مطلع می‌شود.

وی افزود: اخلاق به معنی اعتماد، صداقت، درستی، عدالت، فضائل شهروندی و خدمت به جامعه است. که به صورت منشور اخلاقی و قوانین رفتار حرفه‌ای پا به درون سازمان نهاد است. سازمان‌ها با ایجاد یک برنامه مدیریت اخلاق، می‌توانند اخلاقیات را در محیط کار مدیریت کنند.

قدس اذعان داشت: پاسخگویی به عنوان ابزار پیشرفت و بهبود مستمر خدمات به جنبه مثبت خدمات دولتی اشاره دارد. این جنبه از پاسخگویی، نوعی فرایند یادگیری نیز تلقی می‌شود. نخستین و مهم‌ترین مبنا و پیش-زمینه پاسخگویی نظارت است، به گونه‌ای که بدون وجود نظارت، پاسخگویی معنا پیدا نمی‌کند. و عملاً تا نظارت نباشد نمی‌توان افراد و نهادها را به پاسخگویی فراخواند. دومین مبنای پاسخگویی شفافیت است پاسخگویی در حوزه‌های متفاوت استانداردهای مجزایی دارد. که مربوط به پاسخگویی اجتماعی است. در واقع پاسخ‌گویی یکی از ارکان اصلی مدیریت دولتی است، که تصویری از عدالت، برابری، اعتماد و انصاف را در ذهن متبادر می‌سازد و می‌تواند برای بهبود شرایط و اثربخشی مدیریت دولتی، در سازمان‌ها مورد استفاده قرار گیرد. سخن آخر اینکه ریشه بسیاری از رفتارها و فعالیت‌های مدیران و کارکنان را باید در اخلاق و ارزش‌های اخلاقی جستجو کرد.

فاطمه قدس ضمن تاکید بر اینکه مسئول بودن به معنی پیروی کورکورانه از دیگران نیست یادآوری نمود: توانایی اخذ تصمیم‌های درست، عامل عمد تکامل حس قدرت یا کنترل نمودن شرایط زندگی خویش است. یقینا بین مسئولیت‌پذیری و تصمیم‌گیری رابطه تنگاتنگی وجود دارد وشکی نیست که مردد و بی‌تصمیم بودن یک راه بی‌مسئولیت بودن است.

قدس در آخر سخنان خود گفت: حاکمیت فرهنگ مسئولیت پذیری در سازمان‌ها به میزان در خور توجهی تنش‌ها را می‌تواند کاهش دهد و به سازمان در پاسخگویی و کسب موفقیت یاری رساند. مسئولیت پذیری بر کمیت و کیفیت فعالیت کارکنان تأثیر می‌گذارد و عملکرد موفقیت‌آمیز آن‌ها را شکل می‌دهد. تنظیم فرهنگ مسئولیت پذیری همخوان با فرهنگ جامعه ما و سعی در نهادینه‌سازی آن در همه محیط‌های کاری یکی از الزامات اصلی دستیابی به توسعه درکشور است که درنهایت به ایجاد جامعه اخلاق مدار منتهی می‌شود.

مهدی یاراحمدی یکی دیگر از افرادی بود که در این خصوص اذعان داشت: معتقدم اگر بخواهیم تعریف جامعه از انسان ارائه کنیم باید بگوییم انسان موجودی مسئول است؛ این تعریف با روح آموزه های مذهبی، معرفتی و علمی هم سازگار است. از سوی دیگر هر جا که می خواهیم از مفهوم اخلاق صحبت کنیم، همزاد با آن مفهوم مسئولیت هم مطرح می شود. البته باید همین جا متذکر شوم که متاسفانه انسان از مسئولیت پذیری فاصله گرفته است.

یار احمدی عنوان نمود: جامعه با معضل نبود مسئولیت پذیری رو به رو شده است و به نظر من مسئولیت ناپذیری شهروندان از مرز بحران عبور کرده، به این دلیل که نوع تربیت مان غیرمسئولانه است. در تمام نظام های آموزشی و رویکردهای تربیتی مفهوم آزادی با مسئولیت تعریف می شود؛ فرد شاغل مسئولیت دارد، معلم مسئولیت دارد، پدر و مادر مسئولیت دارند و…، مخرج مشترک همه اینها مسئولیت پذیری است؛ اما این نگاه در جامعه ما وجود ندارد. نظام آموزشی ما ، رسانه ها، خانواده و سایر نهادها این روح را درک نکرده اند و به همین دلیل هر روز توقع ها و انتظارها را بالا می برند بدون آنکه به بخش دیگر یعنی مسئولیت های شهروندان هم توجه کنند. این رویکردها موجب شده تعادل اجتماعی به هم بخورد.

وی ادامه داد: مصرف آب و نوع مواجهه شهروندان با محیط زیست نمونه روشنی از فقدان حس مسئولیت پذیری است. کشور ما در منطقه ای قرار دارد که یک سوم متوسط جهانی بارندگی داریم و منابع آب زیرزمینی مان را هم استفاده ایم، با این حال هیچ واکنشی متناسب با این سطح از بحران، از جامعه شاهد نیستیم. فراموش کرده ایم از کشاورز تا صنعتگر و شهروند عادی همه مسئولیت داریم از منابع طبیعی حفاظت کنیم.

یاراحمدی افزود: وقتی درباره جامعه صحبت می کنیم باید نگاه ارگانیک داشته باشیم. جامعه مثل یک موجود زنده است و وقتی مسئولیت پذیری پایین است، در بخش اجرایی و مدیریتی آن هم مسئولیت پذیری پایین است، درواقع همه اجزای جامعه درگیر این موضوع هستند؛ دولت هم بخش اجرایی است و اتفاقا ممکن است مانند همان کشاورز به دنبال سود زودگذر باشد. اجازه دهید یک مثال بزنم؛ اگر دولتی بخواهد برای محبوبیت عمومی در کوتاه مدت برود در فلان شهر سد احداث کند، آیا به مسئولیتش عمل کرده؟ حالا ممکن است مسئولانی باشند که بخواهند تحت تاثیر افکار عمومی برای «دیده شدن» بیشتر مجوز ساخت یک سد را بگیرند، خب این نشان دهنده رفتار غیرمسئولانه است و موجب هدررفتن منابع می شود. مسئولان دولتی که از کره دیگر به زمین نیامده اند، آنها هم شهروندان همین جامعه هستند. به عقیده من ما نباید به صورت زودگذر و هیجانی سراغ مسائل اجتماعی برویم. بسیاری از افراد هستند که دوست دارند در فضای اجتماعی بیشتر «دیده شوند»، آنها معمولا می روند سراغ کمپین ها یا فعالیت های مشابه؛ اغلب وقتی یک نفر اسیر این نیازها می شود، به بیراهه می رود.

وی در آخر سخنان خود گفت: باید مفهوم زندگی را بازتعریف کنیم، زیرا روی این ارزش منفی خیلی تاکید شده است. در حال حاضر ارزش آدم ها به دستاوردهایشان است نه اینکه چگونه این دستاوردها به دست آمده؛ البته همیشه بارقه هایی از امید وجود داشته است؛ برای مثال رفتگری درست کار که یک کیف پول زیاد را بدون وسوسه و با عزت نفس به صاحبش بر می گرداند و آتش نشان های فداکار و… نشانه هایی از مسئولیت پذیری افرادی هستند که به دنبال بیشترین سود از کمترین زحمت نبوده اند؛ اما این کافی نیست. نظام تربیتی ما باید اصلاح شود، نظام تشویق و تنبیه باید به سمتی سوق یابد که با سوءاستفاده هایی که نامش زرنگی گذاشته شده، برخورد قاطع شود. ما باید به سمتی برویم که هر شهروندی را که برای آموختن و افزایش توانمندی هایش می کوشد، تشویق کنیم و هر شهروندی را که به دنبال پیدا کردن راهی برای گریز از مسئولیت است به شدت تنبیه کنیم. هر چند تغییر این فضا دشوار است؛ اما باید از همین حالا شروع کرد.

ریحانه همتی یکی دیگر از صاحب نظران و از اساتید جامعه شناسی به عنوان کارشناس در این زمینه عنوان نمود: وقتی بحث مسئولیت اجتماعی پیش می آید ما بیشتر از این حرف می زنیم که فرد نسبت به جمعی که در آن زندگی می کند، احساس تعهد و پاسخگو بودن می کند. در واقع تمام تلاش ما در جامعه شناسی به ویژه در راستای پیشگیری از آسیب های اجتماعی این است که احساس هویت جمعی و تعلق به جمع را در افراد ایجاد کنیم تا دغدغه خاطر آنها از سطح و نهایتا خانواده من فراتر برود و جمع وسیع تری را برای خودشان به رسمیت بشناسند. بر این اساس می توانیم بگوییم که مسئولیت اجتماعی یعنی اینکه فرد احساس کند فعالیت های او می تواند در حیطه وسیع تری از جامعه در مقایسه با دغدغه های فردی و خانوادگی موثر واقع شود. ایده آل ما در جامعه شناسی این است که فرد دغدغه مندی، احساس مسئولیت و پاسخگویی را فراتر از محدوده بسته فرد و خانواده ببیند. در چنین حالی است که جامعه ایده آلی شکل می گیرد که تلقی فرد از «ما» بسیار وسیع تر از خانواده و محله ای است که در آن زندگی می کند؛ یک زمانی «ما»ی جمعی در سطح محله شکل می گیرد، گاهی از سطح محله فراتر می رویم و به شهر می رسیم، گاهی هم از سطح شهر فراتر رفته و به استان و در مرحله بعد به ملت می رسیم.

همتی ادامه داد: برای بسیاری از ما که شاهد تغییرات زیادی به سمت فردگرایی در جامعه خودمان بوده ایم همیشه این حس وجود دارد که روزگاری در کشورمان احساس های جمعی بسیار قدرتمندتر بودند و مردم مسئولیت پذیری بیشتری نسبت به جمع داشتند. پیش از این هویت فرد با گروهش شکل می گرفت. به عنوان مثال در طایفه های ایرانی اگر اتفاقی برای کسی می افتاد، بقیه اعضای طایفه تصور می کردند این اتفاق برای خودشان رخ داده است و خودشان را موظف می دانستند در راستای رفع آن مشکل قدم بردارند. در حال حاضر فردگرایی و مادی گرایی بر رفتار افراد جامعه غلبه پیدا کرده است که به نوعی می توان آن را نتیجه رشد شهرنشینی دانست.

این کارشناس افزود: به نظر می رسد خلأها زمانی ایجاد می شوند که جامعه به شدت دو قطبی شده و نابرابری در آن حاکم است؛ آن نابرابری که آدم ها را در سلسله مراتب پلکانی جایگاه و ارزش از هم دور می کند. به اصطلاح زمانی که ثروتمند در برابر فقیر قرار می گیرد، ارتباط اخلاقی و انسانی میان افرادی که متعلق به طبقات مختلف جامعه هستند، از بین می رود و افراد از هم فاصله می گیرند؛ در نتیجه روابط نابرابر و به دنبال آن احساس همبستگی و انسجام در جامعه دچار خدشه می شود. زمانی که این اتفاق می افتد، انسان ها به جای اینکه همسو با یکدیگر باشند و در کنار هم قرار گیرند، روابطی خصمانه با هم برقرار می کنند. اینکه افراد مدام احساس کنند باید مقابل دیگری قرار گیرند، نتیجه تضاد منافع است. همین تضاد منافع زمینه بروز بسیاری از ناهنجاری های امروز در ایران هست. هر قدر مردم را در شرایطی قرار دهیم که بیشتر احساس نابرابری کنند و از هم دورتر شوند، احساس مسئولیت هم کمرنگ تر خواهد شد.

وی در پاسخ به اینکه آیا فعالیت سازمان هایی که از دل مردم بر آمده اند و به نوعی مطالبه کننده مشارکت آنها در امور اجتماعی است، می تواند تاثیرات نابرابری در از دست رفتن احساس مسئولیت اجتماعی را کاهش دهد؟ گفت: قطعا ما به دنبال همین هستیم که نهادهای بسترساز در این عرصه موثرتر عمل کنند. این نهادها همان طور که شما در پرسش تان به آن پرداختید، باید در قالب تشکل های مردمی باشد. نهادهایی که خودجوش هستند و بر اساس انگیزه های انسان دوستانه و خیراندیشانه افراد شکل گرفته اند. این نهادها می توانند باعث شوند مردم همه تفاوت های موجود و عوامل تفرقه آمیز را کنار بگذارند و بر نقاط اشتراک خود تاکید کنند. در چنین نهادهایی است که می توان انتظار داشت نوعی تحرک اجتماعی صورت بگیرد و افراد درصدد حمایت اجتماعی برآیند. این حمایت می تواند در ادامه متبلور کننده مسئولیت اجتماعی هم باشد.

همتی در آخر سخنان خود اذعان داشت: دولت فقط می تواند تسهیل گر این اتفاق یعنی جوشش جمعی برای پیگیری و چاره جویی مسائل اجتماعی باشد. به هر حال باید بپذیریم مسائل اجتماعی در هر جامعه ای می تواند به بار آید، به خصوص که ما در حال تجربه تغییرات شتابنده در ارزش ها و هنجارها هستیم؛ چرا که زندگی روستایی به زندگی شهری تبدیل شده است. از طرفی از نظر اقتصادی دچار تحولات زیادی شده ایم و همچنین تکنولوژی ها اطلاعات نوین نسل های جدید را با شرایطی مواجه می کنند که برای والدین شان قابل درک نیست. این شرایط جدید و این ناشناختگی ها اتفاقا این نیاز را در ما تشدید می کند که هوشیارانه تر عمل کنیم و همبستگی بیشتری داشته باشیم. باید این نکته را در نظر بگیریم که هوشیاری و آگاهی که در شرایط کنونی یک ضرورت به حساب می آید نمی تواند تحت کنترل یک نهاد بیرونی ایجاد شود. در اینجا لازم است فرد با احساس مسئولیت اجتماعی و با علم به حساسیت های وضعیت موجود، اختیار عمل را به دست بگیرد و شرایط مخاطره آمیز را مدیریت کند؛ اما متاسفانه ما به جای تقویت همبستگی و برنامه ریزی برای یکسو کردن آدم ها، با میدان دادن به ارزش های مادی به واگرایی افراد کمک می کنیم؛ امری که باعث می شود تفاوت های افراد بیشتر از شباهت های آنها باشد و همین طور افراد از هم دورتر و دورتر شوند. متاسفانه این فاصله ها نه فقط در سطح جامعه بلکه حتی در سطح خانواده هم وجود دارد.

اشتراک گذاری