امروز پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳

مشکلات اقتصادی؛ فشاری مضاعف تر بر زنان سرپرست خانوار وارد می کند

کد خبر: 6563
زمان انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۵ بعد از ظهر -
167 بازدید

گزارش روز (گزارشگر: سلماز عرب عامری)

مشکلات اقتصادی؛ فشاری مضاعف تر بر زنان سرپرست خانوار وارد می کند

 

آمار مسائل، مشکلات و آسیب‌های اجتماعی در کشور هر سال بیشتر می‌شود. افزایش نرخ طلاق، تکدیگری، گسترش اعتیاد، رشد روزافزون کارتن‌خواب‌ها نشان از افزایش مسائل اجتماعی در جامعه هستند که در این میان پایین‌آمدن سن اعتیاد، زنانه‌شدن اعتیاد و حتی زنانه‌شدن پدیده کارتن خوابی نیز بیش از پیش مشاهده می‌شود.
این امر می‌تواند حاکی از یک مساله نوظهور به نام زنانه‌شدن مسائل و آسیب‌های اجتماعی هستند. در واقع  امروزه زنان بزرگترین قربانیان آسیب‌های اجتماعی در جامعه کنونی به شمار می‌روند که تحت تأثیر مشکلات موجود گاهی به دامان اعتیاد، تکدیگری، سرقت و ناهنجاری‌های اجتماعی پناه می‌برند.
زنانه‌شدن آسیب‌های اجتماعی با مساله وضعیت زنان در جامعه بی‌ارتباط نیست. با توجه به افزایش آمار زنان سرپرست خانوار و مسائل و مشکلاتی که برای این قشر از جامعه وجود دارد و ناکافی بودن حمایت‌های دولتی از آنها زمینه‌های فقر را در میان این افراد بیش از پیش فراهم می‌شود.
زنان سرپرست خانوار به دلیل مواجه‌بودن با مشکلاتی نظیر عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی برابر با مردان، سطوح پایین‌تر سواد و دستمزدهای کمتر نسبت به گروه‌های دیگر بسیار آسیب‌پذیر هستند.
در واقع سرپرستی خانوار مستلزم تامین منابع مالی و معنوی اعضا خانواده است و بر اساس تقسیم کار جنسیتی رایج، نقش سرپرستی بر عهده مردان است و زنان از ابتدا برای اجرای این نقش آموزش داده نمی‌شوند و در عوض از الگو و اصول جنسیتی رایج برای زنان پیروی می‌کنند.
زن و مرد کنار هم هر کدام به نوعی مسئولیت سنگینی دارند، ولی در به حرکت درآوردن چرخ اقتصاد خانواده، نقش مرد پررنگ تر است، طوری که نبود مرد در کنار خانواده موجب ایجاد مشکلات مالی و فراز و نشیب های بسیاری برای زن می شود و برخی مواقع ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی نیز به همراه دارد.
زنان سرپرست خانوار به دلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی نابرابر نسبت به مردان و نیز به دلیل مشکلات و موانعی که بر سر راهشان قرار دارد، به عنوان قشری آسیب‌پذیر شناخته می‌شوند و سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مسئله اجتماعی شناخته می‌‌شود.
یکی از دلایلی که زنان بی‌سرپرست جزو اقشار آسیب‌پذیر جامعه قلمداد می‌شوند، فقر و وضعیت بد اقتصادی آنها و افراد تحت پوشش آنان می‌باشد.
دلایل احساس فشار اقتصادی روی این زنان این است که در جامعه ما زنان نمی‌توانند مانند مردان از جنبه‌‌های حمایتی و روابط دوستانه‌ای که برای آنها منافع اقتصادی دارد، بهره ببرند.
نابرابری بازار کار برای زنان و مردان نیز یکی از مسائل اجتماعی این قشر آسیب‌‌پذیر می‌باشد. نابرابری بازار کار برای زنان و مردان، نابرابری دستمزدها،‌ ناچار بودن بعضی زنان از حضور در بازار کار از جمله این مشکلات می‌باشد.
زنان سرپرست خانوار فقط قادر به تأمین نیازهای اولیه زندگی‌شان می‌باشند. حدود دو سوم هزینه‌‌های این خانواده‌ها صرف خوراک و پوشاک می‌‌شود و بقیه صرف اموری مانند هزینه مسکن، درمان و تحصیل فرزندان می‌شود
بدیهی است که به دلیل این وضعیت جدید و فشاری که از بیرون به زنان سرپرست خانوار وارد می‌شود، باعث اعمال نوعی بار روانی سنگین به آنان می‌شود.
زنی که باید، با فشارهای اقتصادی کنار بیاید، مراقب خودش باشد، دائم زیر ذره بین است که مبادا خطایی از او سر بزند و مهمتر از آن، همچنان بتواند در جامعه حضوری فعال داشته باشد.
طبق یک بررسی علمی به عمل آمده «بررسی وضعیت سلامت جسمانی و روانی زنان سرپرست خانوار نشان می‌دهد که آنها در مقایسه با سایر زنان از سلامت جسمانی و روانی کمتری برخوردارند و با انواع بیماری‌های روحی مانند اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، انزواطلبی، وسواس و … دست و پنجه نرم می‌کنند. همچنین از دردهای جسمی زیادی رنج می‌برند که منشأ آنها روحی و روانی است.
از آنجایی که زنان سرپرست خانوار، مسئولیت تأمین معاش خانواده را نیز برعهده دارند، با مشکلات عدیده ای روبه‌رو می‌شوند.
به دلیل عدم برابری در قوانین استخدامی ایران از یک سو و مزد کمتر زنان به ازای مردان در برابر کار یکسان، زنان همواره با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند.
به عبارت دیگر، بازار کار در کشورهایی که از تبعیض جنسیتی رنج می‌برند، از قبیل ایران، کاملا مردانه است.
در گزارش اقتصادی امروز به مشکلات اقتصادی زنان سرپرست خانوار پرداخته و نظر چند تن از این بانوان سخت کوش و کارشناسان را جویا شدیم که در ذیل از منظرتان می گذرد؛
راضیه همتی کارشناس مسائل اجتماعی در خصوص مشکلات زنان سرپرست خانوار گفت: ۷۰ درصد از زنان مجرد مطلقه مجرد باورهای غلط و قضاوت های تنگ نظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق وزنان بیوه را باعث احساس بیگانگی، ناامنی و ناراحتی در روابط خود با دیگران دانسته که موجب می شود  از حضور در جمع فامیلی احساس معذب بودن کنند.
وی افزود: در همین زمینه تصریح می شود که اکثر زنان سرپرست خانوار از طعنه ها و متلک های اهالی محل معذب بوده و در معرض انواع  سوء نیت ها و آزارهای دیگران واقع شده وصدمه دیده اند که این موارد، بازگو کننده میزان ناامنی عاطفی وتضییع حقوق فردی واجتماعی زنان مطلقه وبیوه است.
وی ادامه داد: علاوه بر تمام مشکلات ذکر شده، از دست دادن همسر به خصوص در دوران جوانی و پیامدهای ناگوار طلاق منجر به بروز مشکلات روحی متعدد از جمله افسردگی و بدبینی برای این زنان می شود. همچنین احساس نگرانی زیاد ۷۹% نسبت به آینده و تنهایی خود بعد از ترک فرزندان بسیار آزاردهنده و این مشکلات روحی را افزایش می دهد و حس سرزنش گرایانه زنان مطلقه ارمغانی جز احساس یأس، سرخوردگی و از دست رفتن اعتماد به نفس برای آنها نخواهد داشت و نهایتاً این حجم از سرخوردگی و از دست دادن  عزت  نفس باعث گوشه گیری وکنار رفتن از فعالیت های  اجتماعی خواهد شد.
وی در پایان گفت: خانواده زنان سرپرست خانواده، به شکل فزاینده ای فقیر تر می شوند. این زنان در مقایسه با سایر زنان، مشکلات روانشناختی بیشتری را تجربه می کنند، البته در ابتدا به مشکلات بسیار جدی روانشناختی بین دو گروه متفاوت معنی داری وجود  ندارد. مشکلات ها و اقتصادی عزت نفس و سلامت روانی این خانواده ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
طاهره بانوی سرپرست خانوار دیگری هم گفت: روزی که از همسرم جدا شدم، نه با سرپرستی خانوار آشنا بودم و نه با آینده ای که انتظارم را می‌کشید. بعدها فهمیدم سرپرست خانوار بودن چه باری بر دوشم دارد.
طاهره که ۲سال است از همسر سابقش جدا شده و یک فرزند ۵ ساله دارد گفت: از زمان امضای عقدنامه، تمام حق‌های ضمن عقدم را گرفتم و به این دلیل، نه برای طلاق پله‌های دادگاه را یک به دو کردم و نه برای گرفتن حضانت دخترم پگاه.
وی که همانند سایر زنان سرپرست خانوار از مشکلات اقتصادی عدیده ای رنج می برد وقتی درباره فشار های مالی از او می پرسم می گوید: سال اول بعد از طلاقم دوران ماراتن بود و معتقد هستم هنوز در این دوران به سر می‌برم، هر چند سرعتم حالا کمتر شده است.
این بانوی هم استانی که به همراه دخترش زندگی می کند افزود: مهریه داشتم، اما نخواستم چیزی از همسرم بگیرم، چون آن سال‌های زندگی مشترکمان هر دو سرکار می‌رفتیم، قدری پس‌انداز داشتم و به گمان خودم با همان پس‌انداز‌ها می‌توانم زندگی جدیدی برای خود و فرزندم، مهیا کنم. لحظه‌ای که امضای سند جدایی را زدم، نمی‌دانستم چه فشار اقتصادی و اجتماعی بر دوشم افتاده است. من، تبدیل به زن سرپرست خانوار شده بودم که جامعه به آن نگاه مثبتی ندارد. یک زن مطلقه، یک زنی که سایه مرد بالای سرش نیست.
وی به سایر مشکلات خود اشاره می کند و می گوید: همان موقعی که دنبال خانه بودیم، تا بنگاه دار‌ها می‌شنیدند زنی مطلقه هستم، چهره شان در هم می‌آمد و با تأکید می‌گفتند، به زنان تنها خانه اجاره نمی‌دهند. این تنها یکی از مشکلات پسا طلاقی من بود. خیلی از دوستانم بعد از جدایی ام، با من قطع رابطه کردند؛ چرا که یا همسرانشان دوست نداشتند که شریک زندگیشان با زنی تنها و مطلقه در ارتباط باشد یا خانواده شان به رابطه با من، حساس شده بودند. حتی یک بار مادر دوستم تلفن کرد و گفت لطفا از زندگی دخترم بیرون برو، تو یادش می‌دهی چطور با همسرش کنار نیاید.
وی به فشارهای اقتصادی تحمیل امده بر خود اشاره می کند و می افزاید: به دلیل مشکلاتی که برای زنان از نظر اقتصادی در محیط‌های شغلی وجود دارد، همیشه از لحاظ اقتصادی در مضیقه هستم، چون زن هستم، در برابر مردان آن شرکت حقوق کمتری دارم، اضافه کار کمتری دارم و از همه مهمتر امنیت کمتری دارم. مدیرعامل شرکت‌ها یا هیچ تمایلی به استخدام زنان مطلقه ندارند، یا آنقدر آن‌ها را زیر ذره بین قرار می‌دهند که حتی جرأت ندارند با کسی صحبت کنند. البته من این مشکلات را در محل کارم ندارم، اما برای اینکه بتوانم زندگی مطلوبی برای فرزندم ایجاد کنم، مجبورم ساعت‌های زیادی در شرکت بمانم.
وی ادامه می دهد: طی یکی دو سال اخیر فشارهای اقتصادی بسیار پررنگ تر شده و مردم دچار فشارهای عصبی شده اند حال تصور کنید من که یک زن تنها هستم چطور باید با وجود این همه تورم از پس مخارج سنگین زندگی خود و دخترم برآیم.
زهره بانویی ۳۸ ساله، سرپرست خانوار و مادر ۲ فرزند است که علی رغم اینکه تحت حمایت نهادهای حمایتی قرار دارد و ماهانه مستمری دریافت می کند اما در تامین مخارج زندگی خود را درمانده می داند.
او می گوید: علاوه بر مستمری که ماهانه از کمیته امداد می گیرد اما توان او در برابر مشکلات اقتصادی و قیمت های بالای خرید کالا ، بسیار اندک است.
وی گفت: تا قبل از کرونا بعنوان پرستار بچه مشغول به کار بوده است که با کرونا آن کار را هم از دست داده است.
وی می گوید: با وجود امکان گرفتن یک وام با سود نسبتا کم اما نتوانسته است ضامن مورد تایید بانک را فراهم کند و اکنون روزگار را به سختی می گذراند.
سارا الف، بانوی سرپرست خانوار دیگری هم  گفت: چند سال است که همسرم به زندان افتاده و معیشت خود و فرزندانم دچار مشکل شده است؛ به دنبال تکیه گاه مالی هستم بر این اساس هر نوع شغلی پیدا شود هر چند سخت هم باشد، انجام می دهم.
وی می افزاید: خیاطی، رختشویی، کارگر خانه، پرستاری؛ اما چه کنم فقط کار موردی پیش می آید و با وجود پررنگ تر شدن کرونا اوضاع بدتر می شود و با این درآمد موقت گرداندن چرخ معیشت خانواده ۳ نفری بسیار سخت و دشوار است.
وی ادامه داد: متاسفانه زندگی خیلی سخت شده و روزی ده بار آرزوی مرگ می کنم تا از این فلاکت رها شوم خیلی اوضاع مالی بهم ریخته ای داریم و متاسفانه کارهایی هم که انجام میدهم پول خوبی نمی دهند.
وی افزود: بارها به منزل بسیاری از افراد رفته ام تا پول بیشتری به دست اورم ولی متاسفانه آنقدر مردم هم تنگدست شده اند که هنگام حساب و کتاب با ما هم چانه می زنند و نمی دانند که امثال من اگر محتاج نباشیم هیچ گاه تن به نظافت خانه های دیگران نخواهیم داد.
سمانه هم استانی دیگری در خصوص مشکلات زنان سرپرست خانوار گفت: زنان سرپرست خانواده روزانه فشارهای زیادی را تحمل می کنند چنانچه از منابع حمایتی خانواده و اجتماع برخوردار باشند، با مشکلات کمتری رو به رو خواهند بود و درجه آسیب پذیری آنان نسبت به مسائل ومشکلات روانی پائین خواهد آمد.
وی افزود: ولی چنانچه خانواده آنان قادر به حمایت آنان از نظر اقتصادی و یا حتی نگهداری و مراقبت از فرزندان نباشند و یا اینکه در جامعه موسساتی جهت ارائه خدمات حمایتی از زنان سرپرست خانواده وجود نداشته باشد، آنان مجبورند خود به تنهایی با همه مشکلات را به دوش بکشند در نتیجه میزان آسیب پذیری آنان در قبال مشکلات روانی افزایش می یابد و مستعد اختلالات روانی می شوند
وی ادامه داد: بدین ترتیب زنان سرپرست خانواده نسبت به مردان سرپرست خانواده به دلیل دانستن چند نقش مختلف به طور همزمان مانند اداره امور خانه و تربیت و مراقبت از فرزندان  به تنهایی و کار در خارج از خانه با دستمزد کمتر، فشار مسائل ومشکلات روانی بیشتری را تجرب می کنند. مساله چند نقشه بودن زنان سرپرست خانواده، سبب می شود که زنان در زمان واحد، چندین نقش مختلف را ایفا کنند. خصوصاً زمانی که سعی می کنند به شغل خود به اندازه کارهای خانه و مراقبت از فرزندان اهمیت بدهند، دچار تعارض نقش می شوند و همین امر منجر به ایجاد فشار و اضطراب در آنان می گردد.
زن سرپرست خانوار دیگری که  در حوزه عکاسی فعالیت دارد، نیز گفت: با دریافت تسهیلات و با کمک سه زن سرپرست خانوار دیگر کسب و کار و درآمدزایی حاصل شده و این خواست زنان خودسرپرست است که نگاه ترحمی از آنان برداشته شده و با حمایت اصولی به‌جای دادن ماهی، ماهیگیری بیاموزند.
وی که نخواست نامش عنوان شود، افزود: زنان سرپرست خانوار می توانند با آموزش دیدن در دوره های مختلف می توانند به راحتی برای خود کسب درامد ایجاد کنند گرچه شرایط اقتصادی بسیار سخت شده است اما زنان هم می توانند با تلاش بیشتر به موقعیت های مالی خوبی دست پیدا کنند.
این زن سرپرست خانوار توضیح داد: مهارت و تجربه فعالیت در این بخش شاکله و روح موفقیت من بود که با داشتن مدرک تخصصی لازم، بتوانم به مشکلات خود فائق آیم.
وی گفت: برگزاری کلاس‌های کار آفرینی و مهارت های کسب و کار قبل از شروع به کار می تواند کمک شایانی به رشد و پیشرفت افراد کند.
وی افزود: حضور موثر افراد باعث همکاری و تقسیم کار برای فعالیت اقتصادی می‌شود و می‌تواند حجم کار را کم کرده و به روند کار کمک کند.
خانم رضایی کارشناس اجتماعی در خصوص موضوع گزارش ما گفت: مسئله اقتصادی مهم‌ترین مسئله‌ایست که زنان سرپرست خانوار در زندگی روزمره خود با آن مواجهند و قدرت و فشار آن به حدی است که گروه‌های مردم، اساساً زنان سرپرست خانوار را با این مسئله می‌شناسند.
وی افزود: مشکلات اقتصادی با بالا رفتن تعداد افراد تحت تکفل زن، حادتر می‌شود و کمترین مواجهه با چنین امری را می‌توان نزد زنان سرپرست خانوارهای تک‌نفره یافت؛ به خصوص اگر این زنان شاغل و دارای درآمد هم باشند، کمتر از سایر زنان برای فراهم کردن امکانات اقتصادی دچار مشکل می‌شوند.
رضایی ادامه داد: محرومیت از نیازهای اقتصادی از اصلی ترین موانع زندگیِ راحت  محسوب می شود. زنان سرپرست خانوار علاوه برنقش زنانه خود یعنی همسری، مادری، خانه داری و…، نقش اقتصادی و نان آوری را نیز بر عهده دارند و از آنجا که اغلب در ایفای این نقش جدید چندان موفق نیستند و علی رغم تلاش بسیار به نتیجه مطلوب و دلخواه دست نمی یابند احساس کمبود و نابرابری می کنند.
این کارشناس افزود: در اغلب موارد به دلیل از دست دادن همسر و سپس از بین رفتن حلقه روابط دوستانه، همسایگی و تاحد کمتری خانوادگی؛ زنان سرپرست خانوار مشکلات عاطفی زیادی در زندگی روزمره پیدا می‌کنند. آنها از حقوقی مانند ازدواج مجدد و برقراری روابط عاطفی و احساسی با دیگر افراد، محروم می‌مانند و در اکثرموارد صرفاً به فرزندان خود دلبسته می‌شوند و این دلبستگی عاطفی بیش از حد، موجب می‌شود تا بعدها استقلال فرزندان زن هم دچار مشکل شود و مخصوصاً زمانی که خانواده را به قصد ازدواج، تحصیل یا… رها می‌کنند، مشکلات عاطفی زن سرپرست بیشتر می‌شود.
«ج.د»، دیگر زن سرپرست خانوارهم گفت: چند ماهی است همسرم خانه نشین شده و بالاجبار معاش خانواده چهار نفری بر عهده من است، اگر نهادهای حمایتی بتوانند کمک حال خانواده ام باشند از بسیاری مشکلات نجات پیدا می کنم.
وی ادامه می دهد: اگر در قالب آموزش های کوتاه، مدت آموزش های لازم در خصوص اشتغال خانگی یا غیرخانگی را ببینم، می توانم تا حدودی از عهده مخارج خانواده و همسر بیمارم بیایم.
وی ادامه داد: من تاکنون بسیار آبرومند زندگی کرده ام و الان می خواهم خود را تحت پوشش نهادهای حمایتی دراورم و از اینکه بخواهم خانه کسی بروم و کار کنم خجالت می کشم.
وی ادامه داد: کارهای هنری خوبی بلدم و در حال حاضر سفارش آشپزی می گیرم و پول در می آورم ولی این همه واقعا کفاف زندگی مان را نمی دهد و باید چند شیفت کار کنم تا بتوانم کمی پول بدست اورم.
وی با گلایه از گرانی ها و تورم ادامه داد: زمانی که همسرم کار می کرد هم چرخ زندگی مان به سختی می چرخید و حال که من دست تنها شده ام واقعا نمی دانم آینده زندگی خودم و فرزندانم چه خواهد شد.

 

 

 

اشتراک گذاری