امروز پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۳

موضوع را سیاسی نکن خبرنگار همشهری! چگونه نظر مخالف محیط زیست تغییر کرد؟!

کد خبر: 6867
زمان انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۱ بعد از ظهر -
143 بازدید

نامه یک شهروند مهدیشهری پیرامون خطرات زیست محیطی ایجاد کارخانه تولید لاستیک در کارخانه قدیمی پاکریس؛

موضوع را سیاسی نکن خبرنگار همشهری! چگونه نظر مخالف محیط زیست تغییر کرد؟!

 

بنام خدا /جناب آقای تبیانیان خبرنگار مهدیشهری

 

در ابتدا باید عرض کنم طبق اطلاعات واصله بنده، اصلا انجمنی به نام جامعه خبرنگاران مهدیشهر نداریم که جنابعالی مدیرعامل آن خود را معرفی کردید و این یک سو استفاده از عنوان حقوقی و جعل است.

 

مطلب ارسالی شما در فضای مجازی در خصوص شرکت پاکریس را رویت نمودم. هر چند ملاحظه مطالب ابرازی شما موجب تاثر و تاسف گردید اما با شناختی که از جنابعالی داشتم تعجب نکردم. زیرا شالوده فکری و ذهنی شما و همفکرانتان مبتنی بر توهم توطئه است، غافل از اینکه برای دولت حداقلی که از آن به صورت ناشیانه ای مثلا دفاع می فرمایید، اطمینان داشته باشید که دیری نمی پاید که طشت رسوایی شما بر ملا می شود.

بزرگترین شاخص و نمود آن اینکه عالیترین مقام اجرایی دولتی استان  که از آن طرفداری می نمایید از پاسخ گویی به مکاتبات ایثارگران دارای مطالبه (بر خلاف شعار عوام فریبانه خویش) عاجزانه امتناع و استنکاف می ورزد و سایر قراین و مشکلات عدیده که در این مقدمه و در این مقال نمی گنجد و بارزترین نمونه آن نیز در شهرستان مهدیشهر در جلو گیری از حجم انبوه سرمایه گذاری توسط انجمن توسعه و آبادانی مهدیشهر که بدون هیچ دلیل قانع کننده ای ممانعت کافی به عمل می آید.

ای خبرنگار؛ آنجا که حقیقت نباشد همه چیز پست و زشت و مبتذل است.

جانب داری از صاحبان زر ،زور، تزویر، قدمت طولانی خصوصا در یک قرن اخیر دارد و مخصوصا آنانی که در این چند دهه اخیر حرمت قلم شکستند و تمامیت نداشته های خود را به حکام فروختند و چه سرنوشت عبرت آموزی را برایمان به میراث گذاشتند.

ای خبرنگار؛ اینجانب به عنوان کسی که زادگاه و محل سکونتم طالب آباد و در مجاورت شرکت است، به عنوان حقوق شهروندی و با توجه به دغدغه های موجود پیرامون صنایع لاستیک سازی و تحقیقات محسوس و نامحسوس انجام شده و اطلاعات اخذ شده از معاونت های مختلف سازمان محیط زیست کشور به سطحی از اقناع مبنی بر کم خطر بودن ایجاد شرکت در حوزه خدماتی شهر نرسیدم !! و پرواضح است حتی احدی از کارشناسان اهل فن و خبره نظر به بی خطری آن ندارد و در ماهیت بحث فقط در میزان سطح آلایندگی آن اختلاف نظر وجود دارد( البته با درصد بسار بالا یا اندکی پایین تر)

شایان ذکر و قابل مداقه و ملاحظه است که همیشه وقتی مباحث فنی و استدلالی و حقوق جمعی طرح می شود بر مبنای نقشی که به جنابعالی واگذار می گردد، فورا به رسم عاشق کشی و  شیوه شهر آشوبی و سیاسی بازی و فرافکنی و فرار رو به جلو، فورا به صحرای کربلا می زنید و فریاد وا مظلوما سر می دهید  و به راه و رسم هوادارای مطلق از آنانی که به شما دستور می دهند  این دولت آن دولت می کنید.

در این میانه بر مردم بی پناه ظلم می شود و اما در این بین ما که سواد سیاسی نداریم و بی خبریم از نقش بازی کردن های چپی و رسالت راستی و وظایف اعتدالیون و تکلیف اصولیون و عمل کرد تازه به دوران رسیده های تمایت خواهان فاقد مشروعیت و مقبولیت…

باید متذکر شویم که به نظر می رسد دوران این جنگ های زرگری به سر آمده و بنده کمترین و سایر مردم منطقه صرفا و صرفا یک خواسته داریم و آن مشخصا این است که برابر قوانین جاری و ساری تنها مرجع صاحب صلاحیت در خصوص موضوع استقرار فعالیت شرکت تولید لاستیک در منطقه بر عهده سازمان تخصصی و گسترده محیط زیست است و از سویی دیگر پرواضح است قوانین ناظر حاکم بر رابطه ایجاد شرکت های آلاینده در صلاحیت ذاتی سازمان می باشد و منطبق با قوانینی که حالیه پیرامون این موضوع وجود دارد.

اینکه برای چندین استان سر سبز این نوع فعالیت کلا ممنوع بوده و برای استانهای کویری قوانین نه ارشادی بلکه دستوری و لازم الاجرا و دلالت بر رعایت حداقل فاصله ۳۵ (سی و پنج) کیلومتر از منتها علیه حوزه استحفاظی می باشد .

غایت خواسته ما و همه مکاتبات ما با تمامی مراجع مشخصا و صرفا به این مطلب در یک سطر خلاصه شده که یا از طریق مراجع ذیصلاح قضایی و یا از طریق مجلس شورای اسلامی(کمسیون اصل نود) و یا هر یک از دستگاهای دولتی و حتی مراجع ذیصلاح نظارتی موجبات اخذ نظریه هیات عالی کارشناسی اخذ شود (به عنوان نمونه تصویر نامه مورخ ۴/۱۰/۱۳۹۸ اینجانب معنون به سازمان بازرسی استان ) که در کمال حیرت،تعجب و تاثر به صورت ظن برانگیزی این در خواست عقیم مانده؟؟؟؟|||

جناب خبرنگار مقیم مرکز استان، لطفا تلاش فرمایید همیشه همراه  مردم باشید  نه در برابر مردم حکومت ها و دولت ها می آیند و میروند .

ستمگر چو برف و ستمکش چوکوه                             بسی رفته برف و به جا مانده کوه

شما که به مرز و هاجرو رسیده اید و مرکز استان را برای زندگی برگزیده اید و از درک واقعی و میدانی مشکلات  مردمان شهرمان عاجزو بی خبرید لطفا این موضوع پر اهمیت را وارد جریانات ناصواب دسته بازی سیاسی نکنید و از جنجال آفرینی بپرهیزید.

ما خواستار اجرای قانون هستیم ولا غیر ؛ برای احترام به قانون حاضریم سقراط گونه با علم به بی گناهی بر جام شوکران بوسه زنیم اما چرا بزرگان و فرمانده هان  شما از اجرای قانون گریزانند ؟! اگر واقعا ایرادی در کار وجود ندارد چرا از پذیرش کارشناسی این همه واهمه دارند و دلیل امتناع استنکاف چیست؟؟؟؟؟؟|||||||

چرا و چگونه است وقتی مسئولین  محترم محیط زیست استان سمنان طی نامه شماره ۹۷/۷۲۰۸ رص مورخ۱۶/۰۵/۱۳۹۷ به صورت شفاف مخالفت خود رو به سازمان صنعت،معدن،تجارت استان اعلام نمودند و پیشوایان زر اندوز شما به این پاسخ قانونی تمکین نکردند؟؟؟؟؟||||||||

چرا و چگونه است اربابان شما با دکترین ایجاد رابطه و پیگیری به صورت روابط ناصواب به موضوع ورود میکنند و متاسفانه در پارادوکسی معرض و مسلم پاسخ مثبت را اخذ می کنند؟! چرا و چگونه است پس از دستگیری مدیر کل سابق محیط زیست و اتهامات وارده النهایه این مجوز به حاشیه برده می شود و مظان اتهام به سایر موارد کم اهمیت سوق داده می شود؟! چرا و چگونه است که مصوبات جلسه مورخ۲۶/۱۲/۱۳۹۷ کمسیون ماده ۱۱ قانون هوای پاک مبتنی بر تنظیم ۱۹ بند مشروط به رعایت کلیه ضوابط و مقرارت محیطی نادیده انگاشته می شود؟! (دستان سیاه و کثیف را هیچگاه نمی شود با پوشش دستکش سفید مخفی نمود)

برای بنده بسیار تاثر دارد که برخلاف میل باطنی ( و احیانا عواقب احتمالی آن) به ذکر این نکته بپردازم که ایران تنها کشوریست که متاسفانه در آن شمش طلا را ذوب می کنند رو به صورت سکه در اختیار مردم میگذارند (در سایر ممالک دنیا صرفا برای یاد بود چهرهای ماندگار اندک محدودی سکه کلکسیونی ضرب می کنند ولا غیر) اما گویا مسئولین محترم و زر دوست ما به قدرت اعجاز آور و بی نشان سکه طلا خوب پی برده اند که ذخایر نادر شاهی  طلا بانک مرکزی که ذخیره طلایی و پشتوانه پول ملی کشور باید باشد سکه می شودو این سکه پر رمز راز چه امضاهای طلایی که اخذ نمی کند چه گره ها که نمی گشاید؟!

اساسا در فرهنگ ناز و پر محتوای دو ده اخیر چه کسی این کلام پر نشانه، پر رمز و راز ایهام دار را ترویج کرده که امضای طلایی گفتمان رایج نه تنها مردم و رسانها و حتی رسانه میلی شده  ؟!

خبرنگار محترم؛ خویش را به ثمن بخش نفروش و به ربع ، خمس ، گرم و سوت قناعت نکن اربابان شما یک دست در ذخایر طلایی و دستی دیگر با بنگداران طلا دارند حواست را جمع کن .

فعالیت گسترده در صنعت لاستیک که بهشت سرمایه گذاری است (زیرا همیشه بیشتر از ۴۰ درصد وابستگی به خارج وجود دارد ) پس بازار فروش قطعی و انحصاری و رانتی دارد  و به تعبیر دقیق بسان چاپ خانه تولید اسکناس است و آن روی سکه فعالیت آن درحوزه خدماتی شهر ارمغانی بجز اپیدمی سرطان و النهایه مرگ برای شهروندان ندارد .

ای خبر نگار ، خداوند شاهد و ناظر است کسی از شما تقاضای درک  اهمیت و حساسیت موضوع را ندارد و همچنین انعکاس حقایق، زیرا صلاحیت آن را ندارید و عدم اطلاع شما از مسائل دلالت بر این امر دارد که مردم از شما توقعی ندارند، لطفا بفرمائید چه خدمتی از ما بر می آید که انجام دهیم که شما خموش باشید، خموش و خموش .

در خاتمه شایان ذکر می دانم آنچه از ناحیه بنده برای چاپ در جراید به دارندگان امتیاز مطبوعات در استان ارسال گردیده، منشاء اینگونه اظهار نظر ها بوده که جنابعالی با برداشتی بسیار سطحی و احساسی و آلوده به اغراض سیاسی اینچنین ناشیانه قلم فرسایی فرموده اید  و در این بین ظلم به مردم را نادیده می انگارید.

به فرض آنکه توانستید این درد را هم بر همه بغض های فروخورده مردمان شهرمان اضافه کنید و با سیاسی بازی تلی از خاکستر براین آتش بریزید اما اطمینان داشته باشید روزی این آتش به طغیان می رسد و شعله های آن تر و خشکی نمی کند . والسلام

با تقدیم احترام/ حاجی ذوالفقاریان – شهروند مهدیشهری/ طالب آباد

 

اشتراک گذاری