امروز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴

سلبریتی زدگی و بحران مرجعیت اجتماعی

کد خبر: 13294
زمان انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۸ بعد از ظهر -
298 بازدید

یادداشت روز به قلم علی اکبر مختاری؛

سلبریتی زدگی و بحران مرجعیت اجتماعی

 

در نا آرامی های اخیر در ایران برخی سلبریتی ها و چهره های برجسته ورزشی و سینمایی نقش برجسته ای داشتند. تعداد هنرمندان و ستاره های سینما و ورزشکاران ملی که در فضای مجازی یا در رویدادهای مهم ورزشی در مقابل رسانه ها با جنبش اعتراضی مردم همراهی کرده اند بیش از فعالان و چهره ها و احزاب سیاسی است. بدین جهت بخش عمده ای ازنخبگان که تحت تعقیب نهادهای امنیتی و قضایی قرار گرفته و احکام قضایی دریافت کرده اند عموما هنرمندان و ورزشکاران  هستند. نمونه بارز این موضوع آقای علی دایی شخصیت برجسته ورزشی ملی و جهانی است که در این روزها پس از آنکه نهادهای امنیتی از سفر همسر و دختر ایشان به  کشور امارات ممانعت کردند و دررسانه ملی مورد تخریب قرار گرفت در شبکه های اجتماعی و رسانه های داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است. در واکنش به این رخداد موضوع سلبریتی ها و کنشگری آنان در عرصه سیاست مورد نقد و بررسی اساتید و صاحبنظران قرار گرفته است. ابراهیم فیاض جامعه شناس و استاد دانشگاه، میدان داری سلبریتی ها درحوزه سیاست و خالی شدن این عرصه از وجود فیلسوفان و اهل اندیشه را سقوط و ابتذال می داند و معتقد است عرصه سیاست در ایران و جهان  سلبریتی زده شده است و با سلبریتیسم و تتلوئیسم روبه رو هستیم. ایشان معتقد است حوزه سیاسی بخشی تعیین کننده و اصلی در زندگی عصر کنونی است  و باید با هدایت فیلسوفان و روشنفکران سامان یابد و سلبریتی ها نمی توانند در این حوزه تعیین کنندگی داشته باشند. سلبریتی میتواند فقط در حوزه تخصصی خود و امور عام المنفعه به کمک جامعه بیاید و این انحراف و تغییر کارکرد عواقب نافرجامی در پی خواهد داشت. لذا از اندیشمندان، دانشگاهیان و علما و حوزه های علمیه خواسته است که به میدان آمده و در پی احیای عدالت جهانی باشند.

واقعیت غیر قابل انکار اینست که زندگی بشر امروزی در عصر پسامدرن با شرایط گذشته بسیار متفاوت است مولفه هایی همچون تکثر ایده ها و جهانی شدن، شالوده شکنی و سنت گریزی، عینیت گرایی بجای ذهنیت گرایی، گرایش به لذت بیشتر و رهایی از رنج، تاثیرگذاری بازی و سرگرمی و رسانه های تصویری در حیات اجتماعی و از همه مهم تر نقش برجسته تلفن های هوشمند و اوج گرفتن شبکه های اجتماعی، سبک جدیدی به زندگی مردم جهان داده است. این تنوع و تکثر انسان امروزی را در معرض دنیایی از جذابیت های انضمامی  و بصری قرار داده و به همان نسبت نقش اندیشه ورزی و تعاملات ذهنی کاهش یافته است. لذا چنانچه در قرون گذشته تقابل مکاتب سیاسی و منازعه اندیشه های چپ و لیبرالی بخشی از تعلقات و درگیری روزانه افراد جامعه بود و در این بین مفسران عقاید مارکس و هگل و کانت جایگاه ویژه ای در بین مردم داشتند اکنون به سبب فضای پسا مدرنیته و شکل متفاوت جهان پسا روایتها، شبکه های اجتماعی  جای کتاب و مجله را گرفته است و بجای متفکرین و مفسرین، سلبریتی ها و اینفلوئنسرها به عنوان ستاره های حیات اجتماعی میدرخشند. لذا نقش و اثرگذاری نخبگان اجتماعی  را در فضای مجازی و  میزان جذابیت آنان در تعداد حامیان و دنبال کنندگان مشخص میشود و این اثرگذاری به مدد اینترنت و تبادل اطلاعات فراملی ابعادی جهانی  به خود گرفته است. به همین جهت دولتمردان و کمپانی های بزرگ تجاری با این ستاره های اجتماعی در جهت اعتبار بخشیدن به خود وارد معامله می شوند. نمونه برجسته این پدیده در حضور رئیس جمهور فرانسه در کنار بازیکنان فوتبال در جام جهانی اخیر در قطر و قرارداد سنگین چند صد میلیون یورویی باشگاه النصر عربستان با رونالدو ستاره پرتغالی فوتبال است.

در تاریخ متاخر ایران علاوه بر وجود برخی از نیروهای سنتی، چهره های برجسته ای از روحانیون، روشنفکران و دانشگاهیان در جنبشهای اجتماعی نقش آفرینی کردند و بعنوان مرجعیت اجتماعی مطرح بودند. یقینا به سبب ارتباطات و جهانی شدن، تغییرات در حیات اجتماعی در ایران نیز از آنچه در جهان رخ داده است مستثنی نیست و نقش نیروهای اجتماعی ذکر شده کمرنگ شده و سلبریتی ها اکنون مرجعیت اجتماعی جامعه را بر عهده دارند. در سالهای اخیر این تغییر را در فراخوان کمک به زلزله زدگان کرمانشاه میتوان بخوبی مشاهده کرد. در آن سال آقای علی دایی بعنوان چهره محبوب ورزشی، بالاتر از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی دیگر توانسته بود وجوهات مردمی را جذب کرده و در کمک به آسیب دیدگان نقش آفرینی کند. در دوره کنونی ایدئولوژی و تجویزهای یکتاانگارانه حاکمیت و مخالفت با تکثرگرایی  تغییر پایگاه اجتماعی کنشگران اجتماعی را شدت بخشیده است. رویه ای که اکنون دستگاههای تبلیغی و فرهنگی در پیش گرفته اند قطبی سازی و برجسته سازی فرماندهان جنگ و اسطوره سازی از جبهه و جنگ و نهایتا بها دادن به هنرمندان و ورزشکارانی است که این مختصات و چارچوبها را می پذیرند و دیگرانی که در این قالب نمی گنجد غیر خودی و نیروی دشمن معرفی می شوند و باید کم رنگ و  بی آبرو و حذف شوند. با این توصیف نه تنها دیگر در این وضعیت چهره های برجسته ای همانند شریعتی و مطهری و طالقانی و بازرگان که مرجعیت اجتماعی داشتند ظهور نمی کنند بلکه چهره های ملی و نخبگانی که دغدغه ایران دارند منزوی و کمرنگ شده و در بزنگاهها توده ها در دام نا اهلان و بیگانگان گرفتار می شوند.

اشتراک گذاری