امروز چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
یادداشت روز به قلم احسان پورطاهریان؛

همینه که هست!

در دهه‌های اولیه‌ی پس‌از انقلاب و تا اواخر دهه‌ی هشتاد شمسی، وقتی در آستانه‌ی هر انتخابات صحبت از حق انتخاب و تعیین سرنوشت می‌شد
کد خبر: 20628
زمان انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۸:۵۶ بعد از ظهر -
69 بازدید

یادداشت روز به قلم احسان پورطاهریان؛

همینه که هست!

در دهه‌های اولیه‌ی پس‌از انقلاب و تا اواخر دهه‌ی هشتاد شمسی، وقتی در آستانه‌ی هر انتخابات صحبت از حق انتخاب و تعیین سرنوشت می‌شد، علی‌رغم وجود نظارت استصوابی و سخت‌گیری‌های متداول، بسیاری از مردم معمولاً بین کاندیداهای موجود که همگی از فیلتر شورای نگهبان گذشته بودند و هرچند گزینه‌های مدنظر خود را در بین کاندیداها نمی‌یافتند، اما به هرحال فردی را انتخاب می‌کردند و با همین دموکراسی نیم‌بند دلخوش بودند و بحث و جدل‌هایی هم بین چپ و راست و اصولگرا و اصلاح‌طلب در محافل گوناگون داغ می‌شد و امیدهایی برای بهبود اوضاع کشور وجود داشت.
اما به‌نظر می‌رسد چندسالی‌ است که مردم به‌دلایل متعدد و علی‌رغم حضور دولت‌های مختلف از سلایق سیاسی گوناگون در رأس قدرت، به نقطه‌ای رسیده‌اند که دیگر بین احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی تفاوتی قائل نیستند و متأسفانه چالش اصلی جامعه از دعواهای جناحی بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان، در‌حال تبدیل شدن به چالش مردم و حاکمیت بوده و به عبارت دیگر کسی که در پهنه‌ی سیاسی کشور فعالیت کرده و یا کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی یا ریاست‌جمهوری می‌شود، در دید عمومی یا با مردم است یا با حاکمیت و این رادیکال‌ترین نوع تقسیم‌بندی و جبهه‌گیری‌های سیاسی در انواع مرسوم آن در دنیاست، چراکه نماد بارزی از تقابل مردم با حاکمیت تلقی می‌شود و به‌نظر می‌رسد تنها دلیل آن هم ساختار سیاسی نادرست و به‌تبع آن ناکارآمدی در بخش‌های گوناگون کشور می‌باشد که موجب چنین شکاف عمیقی در جامعه شده است.
درحال حاضر به گمان طیف وسیعی از مردم، حاکمیت در هردوره از انتخابات با تأیید لیستی از کاندیداهای موردنظر و با داستان تکراری پلیس بد و پلیس خوب، همواره از مردم رأی ستانده و همچنان آش همان آش و کاسه همان کاسه‌ی همیشگی بوده و تغییر چندانی در کیفیت زندگی و اقتصاد و معیشت و رفاه آنان ایجاد نشده است، اما اکنون و در آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی، حاکمیت پا را فراتر از این هم گذاشته و به طور شفاف نشان داد که علی‌رغم شعارها و تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌ای، در عمل مشارکت بالای مردمی در انتخابات چندان اهمیتی ندارد و با ردصلاحیت های گسترده توسط شورای نگهبان، ترجیح می‌دهد افرادی حتی با کمترین تعداد آرای مأخوذه وارد مجلس شوند، اما نظام را وارد دردسر و چالش نکنند!
در شرایطی که بنابر آمار رسمی منتشر شده توسط وزارت کشور نرخ مشارکت در پایتخت سیاسی کمتر از سی‌درصد بوده و حتی با همین نرخ پایین، تعداد آرای باطله در بسیاری از شعب با تعداد آرای نفرات اول آن شعبه رقابت می‌کند، نماینده‌ای که وارد مجلس شورای اسلامی خواهد شد با کمترین پشتوانه‌ی رأی و بدون اینکه اکثریت جامعه را نمایندگی کند، چگونه می‌تواند طرح‌ها و لوایحی را مورد تصویب قرار دهد که ضامن منافع اقشار گوناگون جامعه و دربرگیرنده‌ی همه‌ی سلایق سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باشد؟
در سال‌های گذشته که اغلب کارشناسان سیاسی، راه برون‌رفت از مشکلات اقتصادی و چالش‌هایی مانند سیاست‌های منطقه‌ای، انرژی هسته‌ای، سیاست خارجی و به‌خصوص مذاکره و رابطه با آمریکا، قوانین اجتماعی نظیر عفاف و حجاب و بسیاری از این موارد را همه‌پرسی و رجوع به نظر مستقیم مردم می‌دانستند، رسانه‌های نزدیک به حاکمیت و بسیاری از مقامات و مسئولین کشور حضور مردم پای صندوق‌های رأی را بزرگترین همه‌پرسی و رفراندوم معرفی می‌کردند و با همین استدلال می‌گفتند نیازی به برگزاری همه‌پرسی نیست و در چند دوره از انتخابات برگزار شده در دهه‌ی نود که مشارکت کم را شاهد بودیم نیز مشارکت ضعیف مردم را به عملکرد دولت‌ مستقر که با آن زاویه‌ی فکری و سیاسی داشتند مرتبط می‌دانستند، اما اکنون و پس از دوازدهمین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی باید به این پرسش اساسی پاسخ دهند که وقتی دولت و مجلس شورای اسلامی و قوه‌ی قضائیه و حتی شوراهای اسلامی شهر و روستا و از شهرداران شهرهای کوچک و بزرگ تا فرمانداران و استانداران سراسر کشور از نیروهای انقلابی و همگی از یک تفکر و دیدگاه سیاسی تشکیل شده‌اند، آمار مشارکت چهل‌درصدی در کشور نشانه‌ی چیست؟!
هرچند بارها و بارها گفته‌ام که بخش زیادی از مردم، دیگر از گروه‌ها و احزاب سیاسی ناامید شده و گرایش قابل‌توجهی ندارند، ولی به‌نظر می‌رسد در چنین شرایطی که شورای نگهبان با نظارت استصوابی و تنگ‌نظری، افرادی که تجربه نشان داده است ظرفیت جذب بخش‌هایی از مردم به پای صندوق‌های رأی را دارند را هم ردصلاحیت کرده و نمی‌خواهد ریسک حضور افرادی با نظرات و دیدگاه‌های متفاوت در مجلس را بپذیرد، ایده‌هایی مانند قهر با انتخابات و یا تحریم آن که در دوره‌های گذشته کم‌وبیش توسط برخی جریانات، احزاب و یا چهره‌های سیاسی فعال کشور مطرح می‌شد هم دیگر تأثیر چندانی بر رفتار حاکمیت نداشته و به عبارت ساده‌تر ، همینه که هست!

 
 
 

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *