ایران در برابر ایران!!

یادداشت روز به قلم غلامحسین سماکوش؛

ایران در برابر ایران!!

ما نسل گذار و شکافیم و همواره در ترک خوردگی تاریخ زیسته ایم !…
یک پایمان روی خاک سنت و پای دیگرمان روی آسفالت مدرنیته…میان بانگ نماز و صدای جاز …چادر و آرایش غلیظ…شراب و محراب…مسجد و میخانه …ساعت جدید و قدیم…اهل هیئت و پارتی …مجلس جدا و قاطی…
برد و باختمان بغض دارد و باروت اشک است…شادیم و غمگین…میان اشک شوق و عرق شرم…نه اهل مذاکره و نه اهل جنگ…سردرگم میان خدا و خرما…میان پوپر و جوکر…
قصه زندگی ما نه آغازی داشته نه پایانی…ما همواره در تعلیق های خود معلقیم.
ما همواره جایی بین زیستن ها و نزیستن ها زیسته ایم. قصه ای که به سر نمی رسیم.
ناهید و کیمیا…صباح و امین… آتوسا و میترا و… آنها به جای اینکه در بزم وطن جشن پیروزی بگیرند، مجبورند به رزم تن به تن با هم تن بدهند. تبدیل شدن وطن به دو تن، شکوه بی شکوهی است که در آن پیروزی ایران با شکست ایران برابر است تا برنده و بازنده دو روی یک سکه باشند…چیزی شبیه به نبرد رستم و سهراب که نمی دانی حماسه بخوانی اش یا تراژدی…ما ایرانی ها تنها خودمان را داریم که مردم تنها مرهم زخم همند!
مسابقه دو هموطن در مقابل یکدیگر…!
فرقی نمی کند کدام یک برنده مسابقه باشد. آنچه در این نبرد، کیش و مات می شود «ایران» است… آذربایجان و بلغارستان مسابقه می دهند و ایران می بازد… دو ایرانی زیر پرچم دیگری…
چه کردند که باید شاهد چنین صحنه های اندوهناکی باشیم…
این یک مسابقه نیست، روایت یک رنج است، تصویر بغرنج رقابت دو ایرانی در وطن خویش غریب!

payamgooyesemnan