امروز جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳

شادی و غم و تاثیر آن بر سیاست !

کد خبر: 23520
زمان انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۶ بعد از ظهر -
22 بازدید

یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛

شادی و غم و تاثیر آن بر سیاست !

بعضی در کشور معتقدند که از مردم باید لشگری ساخت که از حکومت دفاع کنند و این امر مهم، نه با گسترش شادی در جامعه بلکه با هدایت و کشاندن عموم مردم به مسیر دلخواه حاکمان با غم و نوحه و گریه متداوم، محقق می شود. در چنین جامعه ای حکومت سعی می کند تا مردم را در سایه مراسمات حکومتی که فقط در آن ناله و گریه است به بازی خویش وارد کرده و در این میان هم مردم احساس تأثیرگذاری بر سیاست را حس کنند و با روش نوحه سرایی افکار مردم را در مسیر دلخواه هدایت نموده و در نهایت، برنده قطعی چنین روشی حکومت است.
درجامعه ایران همیشه روزهایی وجود داشته‌اند که فشار سرکوب  فکری، سیاسی، با اهرم های همچون امنیتی سازی کوچکترین مشاغل و تهمت زنی های امنیتی و ……مانع از شکل‌گیری فعالیت‌های سیاسی متعارف حتی در حد یک سخنرانی سیاسی شده است و این محدودیت‌ها طبیعتاً امکان اجرای فعالیت‌هایی همچون تظاهرات، انتخابات آزاد یا فعالیت حزبی که مقابل حاکمان بتواند کنش سیاسی یا واکنش سیاسی ایجاد کند را از هر فرد و آحاد جامعه سلب نموده است. در ایامی که در آن زندگی می کنیم و مفهوم زندگی با سیاست عجین شده و زیستن روزمره مردم بیش از پیش سیاسی شده است، حتی قیمت مسکن و بنزین و خواروبار هم با سیاست ورزی ارزیابی می شود. غمناکی مردم به هر روش ریشه تاریخی نیز دارد. به طور مثال در روزهای سرکوب بعد از ۲۸ مرداد، شعر نو به ابزاری برای بیان آزادی و نه گفتن به استبداد تبدیل شده بود (شعر زمستان اخوان نمونه‌ای از این اشعار به‌شمار می‌رود.)
و اکنون هم که به عموم جامعه بنگرید، انگار کسبه محل از جلسات  مجلس خبرگان بیشتر از خود این اعضا خبر دارند و حتی نام جانشینان احتمالی رهبری را نیز می دانند.
در زندگی غمگینانه در سایه سیاست بسیاری از کنش‌های تکراری و بی‌اهمیت زندگی روزمره، رنگ و طعم سیاست می گیرد و در این مسیر مسئولان سعی می کنند که در ظاهر با عموم، حتی در نارضایتی های عمومی نسبت به وضع موجود با مردم هم نوایی نموده و اعتراض را به یک زبان مشترک و نمادین با خود تبدیل کنند که انگار مسئولین هم که مسئول وضع موجود هستند، همانند مردم معترض از اوضاع راضی نیستند. بدین روش مردم همچنان در اعتراض باقی می مانند و آنان هم با مردم گریه می کنند و ناراحت هستند. متاسفانه تحمیل غم و عدم گسترش شادی عملا با فطرت مردم در حال مقابله است و فکر می کنند مردم غمگین با توسل به مقدسات بیشتر حامی حکومتند. در حالی که شرط لازم برای زیستن سیاسی در مسیر حکومت ایدئولوژیک نیز، مستلزم شاد زیستن مردم است. این شادی در زندگی موجب تقویت مسئولیت‌پذیری و حمایت سیاسی از حکومت خواهد شد.
شاد بودن برای جامعه‌ای که در آن غمناکی  تحمیلی بر آن روند مشارکت اجتماعی را به حاشیه برده و ناامیدی، شهروندان را از پی‌گیری مطالبات خود بازداشته است، نارضایتی های مختلف اجتماعی موجب  دلسردی مردم از حکومت و نهایتا تزلزل بنیان‌های حکومت خواهد شد. بنابراین شادی در نفس خود امری سیاسی نیست؛ ولی در نزد کسانی که از آن محروم ماندند وسیله ای برای  مقابله با حکومت تعبیر می شود و در گذشته می بینیم که بسیاری از رقصهای خیابانی در بازارهای شهرهای مختلف ابزاری برای مقابله با سیاست تلقی شد و بر عکس خواست حاکمان تحمیل غم به مردم به جای اینکه موجب تقویت حکومت شود و در این میان یک کلیپ شاد از یک پیر مرد در بازاری در رشت موجب موضع گیری قضایی حاکمان علیه او هم شد،  اگر حکومت به شادی بیشتر از غم در جامعه بها دهد، قطعا در چنین وضعیتی شادی شانی اجتماعی یافته و به افزایش اعتماد عمومی می ‌انجامد. شاد بودن هم‌چنین مبداء هر گونه فعالیت تحول‌خواهانه محسوب می‌شود؛ زیرا هیچ جامعه‌ای با شهروندان افسرده و غمگین روی توسعه‌یافتگی را ندیده است‌.
شادی جامعه، موجب مسئولیت پذیری خواهد شد. از همین‌رو کسانی که با گسترش غم و بی‌مبالاتی فرهنگی بدین معنا که همه مردم را غمگین می خواهند، عملا به دنبال مسئولیت‌گریزی و منفعت‌طلبی از دین و غمگینی مردم هستند و  پر واضح است که چنین مسئولینی نمی‌توانند تصمیم گیران خوبی برای تغییر شرایط موجود باشند.
در روزگار امروز که به تعبیری روزگار به بن‌بست رسیدن بسیاری از آرزوهاست، تنها می‌توان به مدیرانی امید بست که با درک جامعه شناسانه و با تزریق شادی به جای غم، موجب حل مشکلات و تقویت روحیه مسئولیت‌ پذیری در جامعه گردند تا جامعه را حتی اندکی به سمت‌و‌سوی وضعیت بهتر و شاد هدایت کنند.

 
 
 

اشتراک گذاری