- افزایش ۶۰ درصدی ارزش کالاهای صادراتی از استان سمنان!
- مهر اصالت ملی بر «خرسک» افتریها
- کاهش ۳۲ درصدی بارندگی در پاییز ۱۴۰۳
- مجوز فعالیت نمایندگی وزارت خارجه در سمنان گرفته شد
- اهمیت پاسداری از جان انسانها
- شاهرود ۳۰۰ لیتر برثانیه کمبود آب دارد!
- ۱/۵ روز در هفته برق صنایع استان قطع می شود!
- کاهش کیفیت هوا در اثر پایداری غبار و آلایندگی!
- ادارههای سمنان تا آخر بهمن ۱۴۰۳ پنجشنبهها دور کار شدند!
- نگرانی های اقتصادی مردم قبل از ۱۴۰۴ !!
ناترازی های اقتصادی و اجتماعی، و سیاسی و فرهنگی در تاریخ!
یادداشت روز به قلم سید رضا هاشمی؛
ناترازی های اقتصادی و اجتماعی، و سیاسی و فرهنگی در تاریخ!
تاریخ درس عبرت همگان است. در طول تاریخ همواره سلاطینی حکومت کردند که خود را مقدس نامیدند. بر اسب باور های اعتقادی مردمانشان نشستند و تاختند و نان و آب و جان خلق الله را گروگان گرفتند و نتیجه اقداماتشان را دیدند. از جمله سلاطین حاکم بر امپراطوری ایران، ساسانیان از نوادگان ساسان موبد معبد استخر بودند. اردشیر بابکان این سلسله را بنیان نهاد. سلسله ساسانی دولتی مذهبی بود که موبدان زرتشتی نقش کلیدی در حکومت داشتند.
جامعه به چهار طبقه تقسیم می شد. مردم طبقه پایین که به هیچ وجه قادر نبودند به طبقه بالاتر برسند و برای همیشه خود و نوادگان آنها در همان طبقه باقی میماندند. طبقات دیگر مشتمل بود به روحانیون، سردارن نظامی، کارگزان حکومت و توده های مردم. روحانیون و سرداران دوطبقه ای بودند که از قدرت زیادی برخوردار بودند.
مهمترین رقیب دولت ساسانی، رومیان بودند. بین این دو امپراتوری جنگ بسیار در می گرفت ولی در نهایت استراتژی غرب ستیزی و نظامی گری، دولت ساسانی را زمین گیر کرد. و در پایان خسروپرویز، بیست و چهارمین پادشاه ساسانی با ورود به جنگهای بیست ساله با رومیان سقوط امپراتوری را قطعی کرد. درحالی که خود او هرگز در جنگ ها شرکت نمی کرد و در حرمسرای افسانه ای و زندگی لاکچری خود همراه با اعضای خانواده و فامیل اوقات می گذرراند و از ناترازی های اقتصادی، ثروت عظیم برای خود جمع می کرد و درآمدهای عمومی و خصوصی حکومت ساسانی را با دشمن تراشی و مقابله با همسایگان به پای جنگهای بیهوده علیه رومیان ریخت.
ایرانیان در جبهه های سوریه، فلسطین، ارمنستان، مصر و آسیای صغیر جبهه با رومیان در آن زمان وارد نبرد شدند. ابتدا ایرانیان به پیروزی هایی دست یافتند؛ هرگونه صلح خواهی خیانت و جرم محسوب می شد و طرفداران صلح را خائن می خواندند و در سیاستهای حکومت، صلح طلبان نقشی نداشتند. هر کس آتش جنگ طلبی قوی تری داشت، دسترسی به پست و مقام و سیاست راحت تر بود. خسروپرویز و سردارانش بی توجه به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و تأثیرات جنگ طلبی خود بر مردم، بر طبل جنگ می کوبیدند. آنها وارد جنگی بی پایان شده بودند. جنگ نیاز به نیروی انسانی و بودجه بی پایان داشت. خسروپرویز پس از تمام شدن خزانه کشور، برای تأمین هزینه های جنگ مالیات های خردکننده ای بر مردم ایران وضع کرد.
برای تأمین نیروی انسانی و جنگنده، نیروهای فعال در بخش کشاورزی و تولیدی را روانه جنگ کرد. سرپیچی کنندگان را به اشد مجازات می رساندند. کمبود نیرو، اراضی کشاورزی را بایر و به صحرا تبدیل کرد. این سیاست ها موجب کمبود تولید غلات و فراوردهای دامی گردید. از تولیدات کشاورزی و مواد غذایی کاسته شد و درآمد های مالیاتی دولت کاهش یافت.
دستگاه دینی حکومت مسئول تقدیس جنگ طلبان و کشته های جنگ بودند و وظیفه مشروعیت بخشی به نهاد سیاسی و تأیید و توجیه رفتار حاکمیت را عهده دار بود. در اثر جنگ ها و فشارهای مالیاتی، زندگی را بر مردم تلخ کرده بودند. سیاست های جنگ طلبانه، فشارهای اقتصادی و تحمیلات موبدان، زندگی را بر ایرانیان سخت و اندوه بار کرده بود. از سرمایه اجتماعی روحانیون کاسته شده بود و اعتماد عامه نسبت به آنها متزلزل گردید. اعتقاد عامه نسبت به آیین زرتشتی دچار خدشه، وحدت ملی آسیب و اسباب سقوط و از هم پاشیدگی امپراتوری عیان شده بود.
این رفتارهای حکومت موجب نقد دلسوزان و فرهیختگان آن زمان شد و طولانی شدن جنگ و از میان رفتن سرمایه ملی موجب نارضایتی عمومی در عقلای جامعه گردید. برخی از دهقانان و فرماندهان نظامی و حتی بعضی علما مخالفت خود را آشکارا بیان کردند. این صدا ها با سیاست های شاه درتعارض بود. بدین خاطر فرماندهانی چون «شاهین» و «شهربراز» مورد خشم شاه قرار گرفتند، منزوی و کشته شدند. آنها متهم به مخالفت با حکومت، محکوم به مرگ شدند.
کمبود بودجه و نارسایی های اقتصادی موجب نابودی اقتصاد ملی گردید
اقتصاد ایران در این عصر متکی بر تولیدات کشاورزی، دامی، صنایع روستایی و تجارت با رومیان بود. سیاست های خسرو پرویز و جنگهای طولانی و بی حاصل، رشد اقتصادی را متوقف نمود. نیروی بخش کشاوری و صنعت را روانه جبهه ها کردند و تولیدات کشاورزی کاسته شد. سرمایه گذاری و امکان توسعه صنعت کشاورزی جدید به خاطر بروکراسی و دخالت مسئولین ضعیف در امور برای اشتغال و تولید وجود نداشت.
بخش صنایع شهری و روستایی به جای تولید در افزایش رفاه عمومی و زندگی اجتماعی مردم، مکلف به تولید جنگ افزار شده بود. بدین خاطر دیگر نیازهای کشاورزی و رفاهی و صنعتی کشور فروماند.
بخش تجارت و بازرگانی هم به خاطر ناامنی های مرزی مختل گردید.
این سیاست ها موجب بروز ناترازی شدید در تمام عرصه ها شد.
در جنگ بیست ساله بخش های مختلف تولید در خدمت جنگ و تحریم بودند. این امر موجب غفلت از دیگر بخش های کشور گردید. کاهش تولیدات کشاورزی، کمبود مواد غذایی تورم و فقر و تضعیف باورهای مردم نسبت به حکومت را به همراه داشت. بخشی از جمعیت برای فرار از این شرایط به سوی هندوستان مهاجرت می کردند. تورم افسارگسیخته بر دیگر بخش ها تأثیر گذاشت. کمبود و گرانی مواد غذای خاصه غلات موجب قحطی گردید. طبقات پایین قادر به خرید مواد غذایی نبودند و به فقر و بیمار دچار شدند.
مهاجرت نخبگان و کمبود نیروی انسانی و عدم بهره بردارای از اراضی موجب بایر شدن اراضی کشاورزی گردید و چرخه تولید خارج شد. خشک سالی و بلایای طبیعی و بروز خشکسالی بر ناترازی ها افزد.
و اینگونه بود که زمینه پایان امپراتوری فراهم شد.
جنگ های طولانی، بی فایده و ناترازی های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و بی توجهی به درد دردمندان و عموم جامعه تاثیرش را گذاشت و نهایتا دولت ساسانی فرو پاشید. باید از تاریخ درس آموخت .
- اهمیت پاسداری از جان انسانها
- نگرانی های اقتصادی مردم قبل از ۱۴۰۴ !!
- از کدام ملت سخن می گویید؟!
- مدیران کارآمد؛ لازمه توسعه استان!
- بیتدبیری یا نداشتن فرهنگ صرفهجویی؟
- لایحه حجاب و گسست اجتماعی ناشی از آن
- چرا به ناترازی انرژی گرفتار شدیم؟!
- آلودگی هوا و سکوت مبهم مسئولان استان!!
- بشار اسد در سوریه سال ها قبل سقوط کرده بود!
- همراهی و همدلی مردم شرط اصلی برای حکومت!