- کاکتوس اپونتیا و ایجاد ارزش افزوده از موقوفات استان
- شهرستان سمنان ۶۰۰ ناشنوا دارد!
- تصادف در میامی ۶ مصدوم برجای گذاشت!
- ساعت کاری تغییر کرد؛ سه شنبه ساعت ۶ تا ۱۱ صبح و چهارشنبه تعطیل!
- از قهرمانیهای بیرقیب تا فقدان عاشقان واقعی؛ زوال خاموش فوتبال پایه در سمنان!
- اعتراض شدید مردم و اهالی صنعت از قطع چند باره برق در یک روز!!
- آتش سوزی مراتع منطقه «بغنه کوچک» شمال روستای تویه رودبار شهرستان دامغان!
- واژگونی سمند در محور سبزوار- میامی؛ زن ۳۵ ساله جان باخت!!
- قاتل زن ۴۵ ساله در شاهرود دستگیر شد
- قرار گرفتن بر مدار سیاست علوی با پس گرفتن لایحه انتشار محتوای غیر واقع!
دروغ آسیبی مهلک در جامعه
گزارش روز (گزارشگر: مائده شریفی)؛
دروغ آسیبی مهلک در جامعه
فرهنگ در جامعه ایران به همان اندازه غنی و گسترده است که مطالعه آن در کشور ما فقیر و بسته. صدها خطوط فرهنگی وجود دارد که شناخت علمی آنها می تواند به حل مسائل اساسی جامعه ما از قبیل توسعه، ارتباطات، شخصیت پایه، قدرت، مدنیت و قضاوت، یاری رساند. یکی از این خطوط، رفتار روانی-اجتماعی دروغ است. مفهوم دروغ که وسعت معنایی و کاربردی آن حیرت انگیز است، با وجود ظاهر غیر اخلاقی آن، دارای کارکردهای عدیده ای است. به طوریکه یکی از حلقه های ناگسستنی زنجیره زندگی ما را تشکیل می دهد. با نگا هی به روابط اجتماعی مردم در ایران متوجه می شویم که هر چند این پدیده را ناپسند می دانیم اما به دلایل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و… بسیار در متن و گفتمان های مردم ایران رواج دارد. در این بررسی به دنبال ریشه یابی و علل و عوامل آن میباشیم و در نهایت به ارائه رهنمودهایی خواهیم پرداخت. رفتار دروغ آمیز بخشی از رفتارهای روزمره ما را تشکیل می دهد و جزء لاینفک حیات اجتماعی ما شده است. همه ما می دانیم دروغ می گوییم، همه می دانیم مردم دروغ می گویند، همه می دانند ما دروغ می گوییم و بالاخره همه می دانند همه دروغ می گویند. وفاق اجتماعی بر این قرار است. دروغ رفتاری است که در فرایند کلیه رفتار انسانها ثبت شده، جا افتاده و در شرایط مختلف، با اشخاص مختلف به کار برده می شود. عمل دروغ را نه تنها در گفتار و نوشتار که در رفتار و کردار و در فکر و نگاه و سکوت هم می توان بازشناخت.
مهران ترحمی در این خصوص بیان کرد: به نظر بنده اولین آسیب بزرگ در ایران پدیده دروغ است. آدمها خیلی راحت دروغ میگویند، مثلاً در مناظرات و کشمکش هایی که بین شخصیت های سیاسی وجود دارد، یکدیگر را متهم به دروغگویی میکنند.
وی در ادامه نیز توضیح داد: این گفتمانها در فضای اجتماعی پخش میشود و باعث میشود قبح دروغ بریزد و در افراد نهادینه شود. نباید پنداشت که اگر به طور مثال وزیر امور الف دروغ میگوید و چون من نوعی طرفدار وی نیستم دوغگویی او در من تأثیر نمیگذارد در صورتیکه اثرگذار است. واقعیت این است که در اجتماع یک تبادل نیرو بین بستر و مدیریت اجتماعی وجود دارد. مدیریت اجتماعی در اینجا یعنی کسانی که صاحب تریبون یا رسانه هستند و دیده میشوند؛ از رئیس جمهور و وزیر گرفته تا یک ورزشکار و باید توجه داشته باشیم که اینها روی هم تأثیر میگذارند.
ترحمی همچنین گفت: در کشور ما به جای اینکه در مباحث بیشتر به خرد و عقل سرد توجه شود، به شور و هیجان توجه میشود. در سخنرانی های افراد در محافل مختلف به جای خونسرد بودن و استفاده از استدلال، متلک انداختن به یکدیگر و هیجان ایجاد کردن باب شده است. یکی دیگر از مشکلات جامعه ما رواج گفتمان نفی به جای اثبات است. یعنی افراد به جای اثبات خود از طریق نفی دیگران بالا میروند.
وی خاطر نشان کرد: انسانها در روابط با همدیگر به دنبال کشف زوایای پنهان و مجهول موضوع نیستند و از قبل تصمیمشان را گرفتهاند و خود را به نشنیدن می زنند. این فضا در کل مسائل اجتماعی رونق پیدا کرده و علت این است که خردمندانه و با استدلال حرف زدن کار سختی است. عدم پذیرش مسئولیت نیز یک معضل اجتماعی است. بعد از شکست کمتر کسی اعتراف میکند که اشتباه کرده زیرا ما ادبیات رفتار و مواجهه با شکست را بلد نیستیم.
این شهروند توضیح داد: مشکل دیگر رادیکال شدن رفتارها است. یعنی در سطح جامعه از پدر و مادر در مواجهه با فرزند و مدرسه در مواجهه با دانشآموز، مدیر در مواجهه با کارمندش، هیچ وقت به اعتراضات وانتقادات معمولی توجه نمیکنند. این مسئله کمک کرده که معترض فارغ از اینکه حق دارد یا ندارد؛ رادیکال و تند رفتارکند چون میداند با خونسردی به نتیجه نمیرسد.
مهران ترحمی افزود: از بین رفتن قبح گناه در جامعه یکی دیگر از معضلات ماست؛ وقتی یک نفر بعد از گناه عذاب وجدان میگیرد یعنی ایمان دارد و این جای امیدواری است، اما اگر کسی این احساس را نداشته باشد یعنی وضع خیلی خراب است. ترجیح منافع فردی به جای جمعی نشان دهنده محدود شدن امتداد عاطفی جامعه است قبلا نزدیکان حتی همسایه ها را نیز در بر می گرفت اما الان فقط خودمان هستیم و خودمان.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به نظر بنده به جای اینکه به دنبال مقصر باشیم باید ببینیم تقصیر و کوتاهی از کجاست. باید واقعیتها را به رسمیت بشناسیم و شور و هیجان را کنار گذاشته و عقل را جایگزین کنیم.
منصوره کردی یکی دیگر از افرادی بود که در این زمینه اظهار داشت: در جامعه ما بویژه در سده اخیر دروغ گفتن به شکل نگران کنندهای افزایش یافته و متأسفانه در اقشار و لایههای مختلف اجتماع ریشه دوانده است. همه متفق القول هستیم که صفات مذمومی چون دروغگویی، غیبت، ریا، تهمت و نفاق و… مقولههایی هستند که اخلاق را در جامعه به قهقرا میکشانند و فضایی مملو از ناامنی روانی و بیاعتمادی را در جامعه ایجاد مینماید.
کردی در ادامه گفت: شما در نظر بگیرید اگر بین دو نفر از افراد یک خانواده اعتماد متقابل وجود نداشته باشد، روابط خانوادگی و زندگی روزمره چقدر سخت و پر هزینه خواهد شدهگاه آنقدر شرایط سخت میشود که امکان ادامه زندگی وجود ندارد، حال اگر در جامعه بین آحاد مردم این صفات مذموم قاعده شود چه خطر بزرگی قوام و دوام جامعه را مورد تهدید قرار خواهد داد، فساد و تباهی همه ارکان اجتماعی اقتصادی و سیاسی را فرا خواهد گرفت، ارزشهای دینی لقلقه زبان خواهد شد، دورویی و بدگمانی تبدیل به یک رویه شده و بسیاری موارد دیگر، همه اینها ریشهاش از دروغ است.
وی همچنین توضیح داد: عدهای از ما فکر میکنیم صداقت صرفاً یک مسئله اخلاقی است و عموماً در روابط بین خودمان ناخود آگاه به حاشیه رانده میشود، از طرفی به راحتی با شنیدن سخن دروغ و مواجه با فرد دروغگو با لبخند و بیتفاوت از کنار آن عبور میکنیم و متأسفانه گاهاً به توجیه این عمل قبیح میپردازیم در صورتی که به اثرات بسیار مخرب آن در حوزههای اجتماعی توجهای نداریم. بدتر از همه آنکه گاهاً با رفتار و کردار خودمان افراد را نه تنها در راست گفتن تشویق نمیکنیم بلکه وادار به دروغگویی نیز میکنیم.
این شهروند گفت: بی تفاوتی جامعه در برابر افراد دروغگو، بطوری که افراد دروغگو در امنیت کامل روانی بسر میبرند و از نظر قوانین و مقررات نیز بازخواست نمیشوند یک مشکل اساسی است. در کشورهای پیشرفته به خطرات بسیار زیاد دروغگوئی توجه کردهاند و در ضوابط و مقررات و ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سعی نمودهاند، اولاً افراد جامعه مجبور نباشند دروغ بگویند و ثانیاً افراد دروغگو هرچه دارای مقام بالاتر باشند تنبیه شدیدتری در نظر بگیرند، بطوری که بامشخص شدن یک دروغ، مقامی گاهاً از کار برکنار میشود.
کردی افزود: متاسفانه وضع قوانین و بویژه نحوه اجرا در کشور ما به گونهای است که به راحتی میتوان با دروغ گفتن از مالیات، بیمه، عوارض، جرائم جنائی و… رهائی جست، به نوعی که در جامعه شیوع پیدا کرده و نوعی زرنگی محسوب میشود. خلاصه اینکه به ابزاری موثر و به ظاهر پرسود بدل شده است. بارها چک بیمحل میکشد و کلاهبرداری میکند و مشکل اساسی متوجه ایشان نمیشود در صورتیکه در کشورهای پیشرفته اگر اعتبار فردی مخدوش شود دچار مشکلات بسیار زیادی میشود.
وی دروغ را همچون بیماری لاعلاج طاعون خواند و گفت: متاسفانه روز بروز نیز به شدت آن افزوده میشود بطوری که جامعه هم اکنون بسیاری از آمار و اطلاعات اعلام شده را با شک و تردید مینگرد و تاسف بارتر اینکه گزارش مقامی توسط مقامی دیگر تکذیب میشود، آیا این نتیجهاش غیر از این میشود که مردم به حرفها و اقدامات صحیح و صادقانه مسئولین با شک و تردید بنگرند، از طرفی این ناهنجاری در سایر سطوح جامعه ترویج میشود. دروغ مثل طاعون در جامعه است و نوعی بیماری است که در نهایت منجر به جامعهای نامتعادل و ناسازگاری بین باطن و ظاهرافراد جامعه خواهد شد.
کردی درباره آثار دروغ اینگونه توضیح داد: از آثار زیان آور دروغ و دروغگوئی که قوام و دوام یک جامعه را تهدید میکند و منجربه تذلل روحی و شخصی در افراد جامعه میشود به طور خلاصه میتوان به بیایمانی، نفاق و دورویی، ریا و ظاهرسازی، بیوفائی و فریبکاری، دنیا گرائی که عموماً به آن نمیرسند و یا بسرعت از دست میدهند به بیاعتمادی، فراموشی و تناقص گوئی، تشویش ذهنی و فکری و اضطراب روحی اشاره کرد.
وی نیز در آخر گفت: اگر واقعا سبک زندگی اسلامی الهام گرفته از آیات و روایات در جامعه به خوبی اجرا شود آن موقع ما میبینیم که بسیاری از نابسامانیها و معضلات اخلاقی در جامعه به ویژه در قشر جوان و نوجوان ما حل میشود.
جواد دهقانی نیز در زمینه دروغ گفت: افراد گاهی به علت مسائل و مشکل های گوناگون نمی توانند به دیگران اعتماد کنند، در واقع دروغگویی برخاسته از بستری است که به نوعی بی اعتمادی در آن رواج دارد و صفت هایی چون دروغ، غیبت، تهمت، بی صداقتی و امثالهم اخلاق را در جامعه به انحطاط میکشاند و فضایی مملو از ناامنی روانی و بیاعتمادی را ایجاد می کند.
دهقانی در ادامه توضیح داد: هنگامی که فرد اعتماد خود را نسبت به نهادهای دولتی و ساخت های اجتماعی از دست بدهد و صداقت، همگامی و هم گرایی را مشاهده نکند، مساله بی اعتمادی به شکل رسمی پدید می آید. در برخی موارد افراد نسبت به خویشان، دوستان و آشنایان خود به یک بی اعتمادی می رسند که مصداق بارز آن در جامعه ما آمار بالای طلاق، خشونت و … است. در جامعه کنونی افراد به نوعی در بی اعتمادی با یکدیگر به سر می برند و این امر به یکی از بزرگ ترین بحران های اجتماعی تبدیل شده است.
این شهروند دروغگویی را یکی از مولفه های بحران های اجتماعی و زمینه ساز دیگر مسائل ناپسند در جامعه دانست و یادآور شد: اعتماد، صداقت و دروغگویی از جمله مسائلی هستند که از آنها به عنوان بحران های اجتماعی نام می برند و حضور این سه مقوله در ارتباط ها و تعامل های اجتماعی به وضوح دیده می شود. با مطالعه و مشاهده در تاریخ به این مهم دست می یابیم که پدید آمدن این رفتارها مربوط به مقطع خاصی نیست، بلکه ریشه در تاریخ ایران دارد. در برخی از سفرنامه های موجود از زمان قاجار مشاهده می شود، دروغگویی میان مردم برای رسیدن به هدف های اجتماعی و میان فردی بسیار رواج داشته است. اکنون نیز دروغگویی به عنوان یک رفتار نامطلوب اجتماعی میان تعامل های مردم نهادینه شده و افراد ترجیح می دهند در رویارویی با مسائل مختلف به دروغ مصلحتی متوسل شوند تا از خشونت و جنایت جلوگیری کنند.
وی در ادامه افزود: دروغگویی یک عمل غیر اخلاقی به شمار می رود و در عرف دروغی را که گفتن آن جایز است، دروغ مصلحت آمیز می گویند اما این اصطلاح دستخوش تفسیرهای شخصی از طرف افراد و مورد سوء استفاده های زیادی قرار گرفته است. عنوان مصلحت به قدری سلیقه ای معنا می شود که افراد گاهی به دلیل مصالح و منافع شخصی، به خود حق می دهند به دیگر همنوعان خویش دروغ بگویند و آنها را فریب دهند. برای شناختن نیازهایی که انسان را به دروغگویی وا می دارد، باید مقوله دروغ را در شرایط پدید آورنده قرار داد و سپس به بررسی آن پرداخت که این عامل می تواند در وضعیت های دوستانه، در روابط خصمانه، معاشرت های اجتماعی و در موقعیت های حرفه ای فراهم آید.
جواد دهقانی اظهار داشت: پدید آمدن بسیاری از مشکل های اجتماعی ریشه در انحطاط اخلاقی دارد. شکل گیری روابط نامتعارف اجتماعی و فرهنگی که استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی یکی از عوامل آن به شمار می رود، سبب می شود تا فرد به بی اعتمادی دچار شود و آسیب های ناشی از آن شکل بگیرد. اکنون مردم به جای اینکه با یکدیگر به گفتگو بپردازند به صورت ادبیات شفاهی و نوشتاری با حضور در فضاهای مجازی با همدیگر ارتباط برقرار می کنند که در اینجا فردگرایی جای خود را به تعامل می دهد. یکی از رفتارهای نامتعارف ایرانیان بحث افراط و تفریط است که می توان با تعادل گرایی رفتاری، توازن را در زندگی برقرار کرد و از آسیب های احتمالی جلوگیری کرد.
وی در پایان تاثیر رسانه ها در ایجاد اعتماد در میان افراد را بسیار مهم دانست و اظهار داشت: رسانه ها با همراهی عمومی می توانند نقش بسیار موثری در شکل گیری اعتماد داشته باشند. انعکاس واقعیت های اقتصادی و اجتماعی گام مهمی در این زمینه است. رسانه ها هیچ گاه نباید بر مبنای حزب و منافع گروهی خود به انتشار خبر اقدام کنند زیرا اطمینان مردم نسبت به آنها از میان می رود و بی اعتمادی نسبت به آن رسانه و مسائل مربوط به جامعه پدید خواهد آمد. رسانه ها با نظرسنجی از افکار عمومی می توانند در شناسایی قوت، ضعف و حل مشکل های جامعه تاثیر فراوانی داشته باشند و شفافیت، صداقت و روشنگری مسایل در عملکرد آنها، اعتماد لازم میان رسانه ها و مخاطبان را به وجود می آورد.
مینا رئوفی روانشناس و کارشناس مسائل اجتماعی در این خصوص توضیح داد: از زمانی که انسان بوده قتل اتفاق افتاده و برادری برادر دیگر خود را به قتل رساند و مسائل دیگر هم مطرح بود. گفته میشود شاید خداوند انسان را دو وجهی آفریده است؛ یک وجه آن اسفلالسافلین است و وجه دیگر آن اعلی علیین است. بنابراین طبیعی است که به انسان اختیار داده شده است بین این دو وضعیت انتخاب کند و ممکن است راه درست و حق را نرود و به راه خطا برود. بنابراین این موضوع یک امر عادی است که در همه جوامع وجهی از آسیبها، گرفتاریها و ناراستیها وجود داشته باشد و افرادی در آنجا این کار را انجام دهند و این هم خیلی مهم نیست. اتفاقا این خودش نشاندهنده آن است که در آن جامعه اختیار است و اگر قرار بود هیچ کس هیچ خطایی نکرده و آسیبی از او سر نزند این یعنی یک دیکتاتوری مطلق. چیزی که به آن جامعه بسته میگویند. بنابراین معمولا گفته میشود یک جامعه باز تاحدی در آن برخی آسیبها، ناراستیها و مشکلات وجود دارد. آن هم بهخاطر آنکه نفس انسان تمایل به خطا نیز دارد و طبعا میتواند این اتفاق بیفتد. اما آنچه اینجا مهم میشود این است که در حالت عادی اساس براین است که اغلب آدمها راه درست را میروند، درست کردار بوده و سعی میکنند به دیگران اعتماد داشته یا کاری میکنند که اعتماد دیگران را جلب کنند.
رئوفی در ادامه گفت: اصل یک جامعه بر این موضوع است که عمده اعضای آن جامعه مسیر درست را طی کرده و عدهای به خاطر شرایط ذاتی یا دلایل دیگر خطا کنند. به همین خاطر جامعه نیز سعی میکند افرادی که خطا میکنند را تنبیه کنند. چرا که اگر این دسته افراد رها شود ممکن است آن خطا به امری طبیعی و رایج تبدیل شود. اینکه چرا در یک جامعهای دروغ گفته میشود یک بحث روانشناختی است و این سوال مطرح است که چرا در یک جامعهای دروغ نرم و هنجار می شود. من فکر می کنم مهم ترین دلیل آنکه یک آسیب به نرم تبدیل میشود به لحاظ جامعه شناختی سقوط ارزشهای یک جامعه است. در یک جامعه ممکن است ارزشهایی که میتواند مرکز انسجام اجتماعی و به عبارتی حیات و بقای آن جامعه باشد، به دلایلی مورد تردید قرار گرفته یا ناکارآمد شده و اعتبار خود را از دست بدهند. چون بالاخره انسان موجودی حسابگر است و حساب میکند که صلاح و فسادش در چیست. هنگامیکه در یک جامعه ارزشهایی وجود دارد که فرد با تصدیق آن ارزشها میتواند منافع فردی خود را تامین کند، وی تلاش میکند به آن ارزشها تأسی کرده و آنها را پاس بدارد. ولی هنگامیکه فرض کنیم به دلایلی این ارزشها بیاعتبار میشوند یا آنکه اهمیت گذشته خود را از دست میدهند آن زمان است که این فرد عمدتا به سمت ناروایی میرود و دروغ یکی از آسیبهایی است که اتفاق میافتاد.
این کارشناس در ادامه توضیح داد: معیار اینکه بخواهیم مشخص کنیم که دروغ در یک جامعه افزایش پیدا کرده است یا خیر، باز به عکسالعمل خود جامعه و ابراز نگرانیهای اندیشمندان و افراد صاحب صلاحیت آن جامعه باز میگردد.گاهی ممکن است آنقدر دروغ در یک جامعه رواج پیدا کرده باشد که اصلا خود آدم هایی که در آن جامعه زندگی میکنند، درکی از این ندارند که جامعه آنها بر اساس دروغ استوار شده است. گاهی ممکن است چنین اتفاقی نیز بیفتد. اساسا آنجا حق و حقیقت از بین رفته و همه چیز بر اساس زشتی و ناراستی است. میخواهم بگویم واقع امر این است که شناخت اینکه آیا جامعهای بر معیار دروغ است یا خیر، باز هم بر اساس عکسالعملهای اجتماعی در جامعه است. شاید اگر وجدانهای بیداری هنوز در جامعه ما وجود داشته باشند و بیایند و بگویند دروغ دارد جامعه ما را مانند خوره میخورد و انحطاط اتفاق میافتد باز جای شکرش باقی است و ما به آنجا نرسیدهایم که دروغ بخشی از واقعیت اجتماعی غیر قابل انکار ما شده باشد و خودش به یک ارزش تبدیل شود. امروز نگرانی جامعه شناسان این است که دروغ به عنوان یک ارزش جا افتاده در جامعه ما تلقی شود.
این کارشناس یادآور شد: یکی از راههایی که میتوان تشخیص داد که دروغ در جامعهای سرایت کرده است و دارد به صورت وحشتناک تاثیر منفی میگذارد افت میزان اعتماد اجتماعی افراد به یکدیگر است. اعتماد افراد به همدیگر و به کسانی که با آنان سر و کار دارند بسیار حائز اهمیت است. اعتماد اجتماعی در چندین سطح مطرح است؛ اعتماد افراد به هم، اعتماد افراد به نخبگان جامعه و اعتماد نخبگان به همدیگر. تقریبا هر کدام از این سطوح وضعیت مناسبی نداشته و هر روز دارد این شرایط منفیتر شده و اعتماد افراد به همدیگر کاهش پیدا میکند. همین شرایط باعث میشود که افراد ناراستیهای همدیگر را توجیه کنند.
رئوفی همچنین گفت: گاهی نیز به سبب توجه نکردن به زیانهای دروغ و از یاد بردن اهمیت راستگویی یا آلودگی محیط خانوادگی یا محیط اجتماعی و معاشران، این ویژگی ناپسند در انسان ریشه میدواند.
وی در آخر گفت: باید افراد دروغگو را به این باور رساند که ارزش اجتماعی کسی که با راستگویی توانسته است اعتماد اطرافیانش را به دست آورد، بالاترین ارزشهاست و چنین کسی سرمایه معنوی بزرگی از احترام اجتماعی در اختیار دارد که هیچ سرمایه مادی نمیتواند با آن برابری کند. انسان راستگو نه تنها میان همنوعان خود محترم است، در پیشگاه خداوند نیز مقام بسیار بالایی دارد، چنان که در قرآن مجید، راستگویان همردیف پیامبران و شهیدان معرفی شدهاند.
- ضریب ۶۵ درصدی هتلینگ در استان طی تعطیلات نوروزی
- سرمایه گذاری حدودا ۹۲ میلیاردی برای بهینهسازی شبکه برق استان در سال ۱۴۰۱
- هاشمی استاندار سمنان مدیر برتر در حوزه حضور میدانی ستاد سفر!!!
- پرداخت ۳۱۰ میلیارد تومان ماهانه مستمری بیمهشدگان تامین اجتماعی در سال ۱۴۰۱
- معیشت کارگران در اولویت کاری رئیس جمهور و دولتمردان!
- هشدار زرد با احتمال بارش باران، رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید
- افزایش ۷ درصدی نزاع در استان
- خانوادههای پرجمعیت استان سمنان زمین ۲۰۰ متری دریافت میکنند
- دریافت اجباری وجه از اولیاء دانش آموزان قانونی نیست!
- حواله خودرو گرفتهاید یا نه؟!