امروز جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳

متولی ساماندهی کودکان خیابانی کیست؟!

کد خبر: 24847
زمان انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۵ بعد از ظهر -
148 بازدید

یادداشت روز به قلم محمد علیان؛

متولی ساماندهی کودکان خیابانی کیست؟!

کار کودک در پیمان ‌نامه جهانی حقوق کودک منع شده ولی با این شرایط که تصویب شده در قانون، متاسفانه در بسیاری از نقاط دنیا به ویژه کشورمان کودکان در بخش‌های مختلف با کارهای طاقت فرسا مشغول اند و همچنان توسط کارفرمایان استثمار می‌شوند.

 

در مورد  آمار کودکان کار در جامعه ما خصوصا پس از ورود اتباع جنگ زده افغانستان، اطلاع دقیق در دست نیست ولی گمان می‌رود کلان شهرها به خصوص در حاشیه مرز نشین بیش از شمارند. گرچه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با درخواست جامعه جهانی برای ریشه کردن کار اجباری کودکان سال ۲۰۲۲ را سال حذف کار کودکان به جهان معرفی نمود، اما گزارش‌های مستند از کشورهای مختلف دنیا نشان می‌دهد، سازمان‌ها، انجمن‌ها، موسسات خیریه مردم نهاد و برخی از دولت‌ها اقدامات موثری برای کاهش آمار کار اجباری کودکان انجام داده‌اند. از مهم‌ترین دلایل بهره‌کشی از کودکان فقر و نداری خانواده است که اغلب در محیط‌های تولیدی، واحدهای صنفی، کارخانجات و شرکت‌ها با سختی کار به صورت مخفی به انجام کارهای سنگین و دشوار گمارده می‌شوند.

 

ولی در بهترین شرایط کودک ناچار می‌شود همراه با خانواده‌اش با کسب و کار خانگی و در مشقت در زیرزمین‌های دوردست امرار معاش نماید.

 

متاسفانه امروزه کودکان زیر ۱۰ سال توسط کارفرمایان به کارهای زیان آور گمارده می‌شوند که تحت هیچ شرایطی مناسب سن و نیروی جسمانی آنان نیست به عبارتی برای آن کار آفریده نشده اند. کار کودک به فعالیت‌هایی گفته می‌شود که از نظر جسمی، روانی، اجتماعی، اخلاقی بسیار خطرآفرین و برای آنان زیان آور است که فرصت تحصیل را از کودک می‌گیرد؛ به طوری که مجبور به ترک مدرسه و کسب علم و تحصیل می شود. معمولا کودکان مهاجر که به شکل غیر ایمن یا به دلیل جنگ و درگیری که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده‌اند در نهایت به دلیل عدم مراقبت والدین به کودک خیابانی تبدیل می‌شوند.

برخی از جامعه شناسان و علمای حقوق کودکان معتقدند که کودکان بر  دو گروه مجزا طبقه بندی می شوند.

دسته اول کودکان خیابانی و دسته دوم کودکان کار که با هم تفاوت دارند؛ زیرا ممکن است بین زندگی در خیابان‌ها اعم از زباله‌گردی و جمع آوری ضایعات و …. نزد خانواده یا دوستان خود سکونت داشته باشند.

دسته دوم کودکانی هستند که محل سکونت دقیق ندارند و دور از والدین خود اوقات می‌گذرانند یا اکثرا در کانون‌های اصلاح و تربیت زندان‌ها به جرم بزهکاری محکوم شده‌اند. ولی در هر شرایط این دو طیف در گروه کودک کار و خیابانی قرار گرفته و تعریف شده است. امروز چالش‌های اجتماعی از مهم‌ترین معضلات است که این کودکان نان آور کوچک خانه، با آن مواجه هستند و لذا آسیب‌های فراوان همواره آنان را تهدید می‌کند.

کودک کار در هر جامعه‌ای وجود دارد که نخست قربانی اقتصاد ناقص و ناامن خانواده است. بسیاری از این کودکان با مشکلات اقتصادی برای به دست آوردن لقمه‌ای نان با خطرات گوناگون دست و پنجه نرم کرده و مورد تهدیدهای جدی در جامعه قرار می‌گیرند. البته اعتیاد پدر یا مادر و در شرایط حادتر اعتیاد والدین یا از کار افتادگی سرپرست خانواده کودک مجبور می‌شود برای تهیه مختصر مایحتاج روزانه خانواده تن به کارهای طاقت فرسا بدهد. مهمترین چالش‌های این کودکان که به مراتب خطرناک‌تر از فقر معیشتی و تنگدستی است، می‌توان به فقر فرهنگی خانواده اشاره کرد که کودک به بیراهه و سپس به منجلاب زندگی سوق می‌دهد که تجربه های تلخی از آمار اصلاح و تربیت زندان‌های کشور به جای مانده است. در این روزهای وانفسای نفرین شده اقتصادی و تورم جامعه ما پشت چراغ‌های راهنمایی و رانندگی میادین و چهارراه‌های شلوغ و پر رفت و آمد شهرهای استان به ویژه سمنان، کودکان خیابانی زیادی لخت و عور گاهی اوقات پا برهنه و با لباس‌های مندرس شاهده می‌کنیم که مشغول تمیز کردن شیشه‌های خودرو، تعدادی با التماس و خواهش در حال فروش آدامس و دختران نگون بخت کوچک با فروش فال حافظ، کاغذهای دعا یا مشغول تکدی گری هستند در بین آنان زنان جوان هم به چشم می‌خورد که قلب هر بیننده‌ای را جریحه‌دار می‌کند. به راستی چرا در کشورمان با آن اقتدار و سربلندی که نام پرافتخار ایران در ردیف ۱۰ کشور سرمایه‌دار اول جهان چون ستاره‌ای تابناک می‌درخشد، شاهد چنین صحنه‌هایی زشت و ناپسند در چهره شهر هستیم؛ که روزانه گردشگران خارجی و داخلی برای بازدید مکان‌های تاریخی از این مسیرها می‌گذرند؟ این کودکان بی‌سرپرست یا بد سرپرست که باید در این سن پشت میز مدارس به کسب علم و تحصیل یا در کارگاه‌های کار آموزی مشغول مهارت و کارآموزی باشند چرا در خیابان ها، بوستان ها، پارک های جرم خیز و میادین، زیر پوست شهر، شب و روز سرگردان و حیران باشند؟ در آینده چه سرنوشتی خواهند داشت؟ آیا اطمینان داریم در باندهای مخوف تبهکاران و باندهای خطرناک مواد مخدر، آدم‌ربایی، قتل، سرقت مسلحانه، جنایت و …. جذب نمی‌شوند؟ به گفته برخی از روانشناسان و اندیشمندان اجتماعی افرادی که در جوانی مرتکب چندین مورد تجاوز، غارت،  چپاول و دیگر جرایم غیر انسانی می‌شوند در کودکی زندگی مشابه ای با کودکان خیابانی داشته‌اند. به قول بزرگی که می‌گفت خانواده کلید ورود به جامعه است و اولین و مهم‌ترین نقش اساسی در تربیت و آموختن فرهنگ اجتماعی را بر عهده دارد. به بیان ساده خانواده دروازه ورودی کودک به اجتماع است. خیلی از خانواده‌ها از طبقه ضعیف جامعه که در حاشیه شهرها و روستاهای دور افتاده زندگی می‌کنند، به دلیل هزینه‌های تحصیل درس خواندن را مناسب آینده کودکان خود نمی‌دانند و اعتقاد دارند که باید به کار کردن و کسب درآمد و تامین معیشت زندگی بپردازند. حال کار دشوار در کارگاه‌ها، مزرعه وشرکت‌ها چندان اهمیت ندارد و لذا همین فقر اقتصادی همراه با فقر فرهنگی کودکان کار را با چالش‌های اجتماعی متعددی روبرو خواهند شد.

در این شرایط، تلاش  و فراهم نمودن مایحتاج اولیه زندگی فقیرانه، فکر کردن کودک به تحصیل و دغدغه‌های ذهنی او و خانواده اوست. البته بخش قابل توجهی از کودکان از اتباع و فاقد هویت هستند. هیچ گاه احساس آرامش و امنیت شغلی نمی‌کنند و معمولاً با خشونت جنسی یا خشونت اجتماعی قرار می‌گیرند که صدمات جبران ناپذیری بر روح و روان آنها وارد می‌شود و از سوی دیگر، بسیاری از اندیشه‌های غلط فرهنگی در اجتماع تولید و به نسل‌های بعد نیز منتقل می‌کنند. در مجموع می‌توان این چالش‌های جامعه را به عنوان چرخ دنده ی آسیب‌ها بیان کرد که کودکان گرفتار شده‌اند و رهایی از آن بسیار سخت و غیر ممکن است. نقش سازمان‌های مردم نهاد و ارگان‌های دولتی ذی‌ربط با وحدت رویه می‌تواند برای ساماندهی این کودکان و کارآموزی در کارگاه‌های امن فنی و حرفه‌ای گام‌های ثمربخش باشد.

اشتراک گذاری