امروز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت روز به قلم علی اکبر مختاری؛

جنگ ۱۲ روزه و خطر عوامل نفوذ!

این روزها رسانه ها و شبکه های اجتماعی مدام مشغول ارائه تحلیل و تفسیر از جنگ 12 روزه بین ایران و اسرائیل هستند و به تبع آن افکار عمومی نیز تمامی موضع گیری ها و کشمکشی که در حوزه سیاست در چند سال گذشته رخ داده است را مورد ارزیابی قرار می دهد
کد خبر: 26021
زمان انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۱۱ بعد از ظهر -
606 بازدید

یادداشت روز به قلم علی اکبر مختاری؛

جنگ ۱۲ روزه و خطر عوامل نفوذ!

این روزها رسانه ها و شبکه های اجتماعی مدام مشغول ارائه تحلیل و تفسیر از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل هستند و به تبع آن افکار عمومی نیز تمامی موضع گیری ها و کشمکشی که در حوزه سیاست در چند سال گذشته رخ داده است را مورد ارزیابی قرار می دهد. رسانه ها امروزه با بازپخش تصویر و صدا از برخی موضوعات رمزگشایی می کنند و به میزان روشن شدن لایه های تاریک رویدادها و روبه رو شدن با واقعیات، موجب تقویت یا تضعیف جایگاه افراد و گروه هایی سیاسی می شوند. نمونه جنجالی آن امروزه مردم تمام موضع گیری و سخنان افراد و نخبگان سیاسی در خصوص قدرت ایران و بازدارندگی موشکی آن و قدرت و توان طرف‌های مخاصمه و هشدارها و توصیه های دلسوزان و دانشگاهیان در خصوص ارجحیت دیپلماسی و صلح و پرهیز از تنش زایی در سیاست خارجی یا مسئله حضور بی حد و مرز اتباع افغانستانی در ایران را مورد بررسی قرار می دهند؛ و در این معرکه روایت سازی و جنگ روایت ها و واقعیات، هر چند تلخ است ولی جامعه و حاکمیت از تجربه ای آموزنده عبور می کند. اندیشه امت گرایی که در دولت قبل مدعی استفاده از ظرفیت اتباع خارجی بود و موجب گشودن مرزهای شرقی شد و پس از آن با لابی‌گری در مجلس تلاش به ابداع و تاسیس سازمان ملی مهاجرت داشت، یک فاجعه مدیریتی را رقم زده است که نه تنها معضلی امنیتی در این روزهای جنگ رخ داده، بلکه هم اکنون برای اخراج اتباع نیز مشکلات عدیده ای برای جمعیت چند میلیونی ایجاد کرده است. با توجه به اهمیت موضوع چند نکته ای در خصوص خامی تصمیم گیران در خصوص ورود بی حد و مرز اتباع و چالش های امنیتی آن بیان می گردد.
اگر چه برخی از متنفذین در حاکمیت به ویژه از خطه خراسان خواستار امت گرایی با چاشنی شکل گیری ترکیب جمعیتی ایرانی افغانی و جوان سازی جمعیت ایران با این ترکیب هستند، ولی مسئله هویت و وطن پرستی در این اندیشه به کلی فراموش شده است. مردم افغانستان که در یک قرن اخیر با جنگهای داخلی و هجوم خارجی تجربه های تلخی داشتند و از شکاف‌های شدید قومی و دینی رنج می برند و هرگز نتوانستند تحت یک ملیت یکپارچه به ثبات و آرامش برسند، چگونه می توانند با آن فرهنگ تبعی و روستایی در ایران به یک ملیت غیر، پایبند باشند. این افراد وطن را نه به عنوان یک هویت، بلکه به عنوان مکانی از رنج و ناامنی می بینند و آنچه مفهوم وطن و تعصب و تعهد نزد ماست در نزد اتباع محلی از اعراب ندارد.
نکته دیگر فقر و فلاکت و بحران معیشتی در کشور مبدا است که این آوارگان را به سمت ایران گسیل داده است و شرایط آسان و بدون مانع که در مرزهای شرقی وجود دارد، موجب شده که سرویس های اطلاعاتی خارجی به سهولت از میان این اتباع جاسوس گیری کنند. رقم ۲۰۰۰ دلار که دولت برای اقامت اتباع در سالهای گذشته تعیین کرده است، مبلغی بسیار ناچیز برای سرویس‌های امنیتی بوده و توانسته اند یک ارتش مخفی از جاسوسان در کشور سازماندهی کنند.
مسئله دیگر اینکه مهاجرین به ویژه نسل های اول که از طبقات پایین هستند، در هر کشوری حتی کشورهای توسعه یافته به عنوان شهروندان درجه دو محسوب می شوند. بدین معنا که رفتار و نگاه بومیان نسبت به آنان تبعیض آمیز است و از میزان عدالت و آزادی و امتیازات، همانند بقیه شهروندان برخوردار نیستند. لذا تحمل حقارت و تبعیض و گاها خشونت موجب می‌شود که خواسته یا ناخواسته حس انتقام جویی به عنوان انگیزه ای برای همکاری با دشمنان ایران به راحتی در تور سرویس‌های امنیتی بیگانه بیفتند و برای ادای حق خود یا جبران تحقیرشدگی با بیگانگان همکاری کنند.
حکمرانی در شرایط کنونی با پیچیدگی ها و مقتضیات زمانه خود روبرو است. تصمیم سازان و تصمیم گیران باید با هر پدیده ای منطقی و بدون حب و بغض قومی و قبیله ای برخورد کنند. نمی توان با توهم و ساده اندیشی و تحت اندیشه امت گرایی، امنیت و آرامش مردم یک کشور ۹۰ میلیونی را به مخاطره انداخت.

 

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *