امروز یکشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
یادداشت روز به قلم آتنا نائینی نژاد؛

فعالان مجازی، خبرنگارانی در آیینه‌های شکسته‌!

دنیای دیجیتال امروز، مانند آیینه‌ای شکسته، هویت اجتماعی فعالان فضای مجازی را به اشتباه خبرنگار معرفی می‌کند و نتیجه‌ی این تعریف اشتباه، خدشه بر چهره‌ی حرفه‌ای خبرنگار و سطحی شدن رسانه‌ها است.
کد خبر: 26485
زمان انتشار: ۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۳ بعد از ظهر -
20 بازدید

یادداشت روز به قلم آتنا نائینی نژاد؛

فعالان مجازی، خبرنگارانی در آیینه‌های شکسته‌!

دنیای دیجیتال امروز، مانند آیینه‌ای شکسته، هویت اجتماعی فعالان فضای مجازی را به اشتباه خبرنگار معرفی می‌کند و نتیجه‌ی این تعریف اشتباه، خدشه بر چهره‌ی حرفه‌ای خبرنگار و سطحی شدن رسانه‌ها است.
ما، انسان‌های امروز، زندگی را به روشی می‌گذرانیم که شباهت زیادی به گذشتگانمان ندارد. این گزاره در نگاهِ نخست، بدیهی و بیان آن غیرضروری به نظر می‌رسد؛ اما در ژرفا، بدان معناست که زندگی دیجیتال امروزی، بسیاری از جنبه‌های هویت انسانی ما را دست‌خوش تحول کرده است. با طلوع ابزارهای دیجیتال و هوشمند، ما محاقِ گفت‌وگوهای جاندار، صبر و شکیبایی، خلوت‌های امن آدمی، تمرکز و ژرفای اندیشه و لذت‌های بی‌ریا و بدون نمایش را به تماشا نشسته‌ایم. اگر ذره‌بین به دست بگیریم و جزییات هر چه در جهان امروز می‌گذرد را بسنجیم، در نهایت خواهیم دانست که زندگی دیجیتال، عمق را از همه چیز گرفته است.
انسانِ امروز، تلاش زیادی برای انجام بسیاری از کارها که کمی قبل‌تر بسی دشوار می‌نمود، نمی‌کند. مقاله‌های علمی با جست‌وجوهای سطحی نوشته می‌شود، پاسخ سوالات تخصصی دیگر نیاز به مطالعه‌ی کتاب‌های دشوار و سنگین ندارد و تنها با دنبال کردن چند صفحه‌ی مجازی با موضوع پرسش، یافت می‌شود و دانش‌آموزان پاسخ تمرینات درسی خود را با چند کلیک ساده به دست می‌آورند و هرگز درباره‌ی آن فکر نمی‌کنند؛ به طوری که استفاده‌ی آنان از کتاب‌های گام به گام که روزگاری تخلفی سنگین بود، امروز آرزوی آموزگاران است؛ البته اگر آموزگاران امروز به چنین موضوعاتی اهمیت بدهند. آدمِ امروز، توهم دانایی و تخصص دارد، بی‌آنکه نیازی به تلاش ببیند.
عرصه‌ی رسانه و خبرنگاری، از آسیب‌دیده‌ترین وادی‌های دنیای دیجیتال است. کسانی که تجربه‌ی این این کار را دارند، می‌دانند که یکی از دشوارترین کارهای دنیا، تبدیل شدن به یک خبرنگار کاربلد و اثرگذار است. شما باید از قلمی شیوا، اطلاعاتی جامع، دیدگاهی منتقد، ذهنی مطالبه‌گر و مقدار زیادی وارستگی و از خودگذشتگی برخوردار باشید و سال‌ها برای اثبات خود تلاش کنید تا بتوانید به حداقل‌های لازم برای اینکه خود را «خبرنگار» بنامید، برسید. ولی به لطف دنیای دیجیتال، این کار طاقت‌فرسا هم به ظاهر ساده شده است. در این میان، حتی نهادهایی که باید حافظ شأن حرفه‌ی خبرنگاری باشند نیز گاه ناخواسته با این موج همراه می‌شوند. گویی نگاه آنان نیز بیش از آنکه به تجربه و کارنامه‌ی حرفه‌ای باشد، به بازتاب‌های پرزرق‌وبرق شبکه‌های اجتماعی معطوف شده است. این همان جایی است که خبرنگاریِ اصیل، آرام‌آرام به حاشیه می‌رود.
«چارلز هورتن کولی»، جامعه‌شناس آمریکاییِ آغاز سده‌ی بیستم، در کتاب مهم خود «ماهیت انسان و نظم اجتماعی» نظریه‌ی «خودِ آیینه‌سان» را مطرح کرد که بعدها یکی از پایه‌های فهم هویت اجتماعی شد. او معتقد بود هیچ انسانی در خلأ، خودِ اجتماعی‌اش را نمی‌سازد؛ هویت ما، بازتابی است از آنچه می‌پنداریم دیگران درباره‌ی ما می‌اندیشند. ما، خود را نه تنها با نگاه دیگران می‌سنجیم، بلکه از قضاوتِ فرضی آنان تغذیه می‌کنیم و هویتمان را بر آن بنا می‌نهیم.
کولی این فرایند را در سه گام توضیح می‌دهد. نخست، تصویرسازی از خود در ذهن دیگران؛ یعنی هر انسان در ناخودآگاهش تلاش می‌کند ببیند در نگاه دیگران چگونه به نظر می‌رسد. دوم، حدس قضاوت دیگران؛ شخص می‌پندارد که دیگران بر اساس این تصویر، چه داوری‌ درباره‌ی او دارند؛ تحسین، بی‌اعتنایی یا سرزنش؛ و سوم، واکنش عاطفی به این قضاوت فرضی؛ این داوریِ پنداشته‌شده، در فرد احساس غرور، رضایت، شرم یا ناکامی می‌سازد و رفتار او را هدایت می‌کند.
به این ترتیب، انسان خود را در آیینه‌ی نگاه دیگران می‌بیند و از همان بازتاب، «خودِ اجتماعی» خویش را می‌سازد.
در عصرِ شبکه‌های اجتماعی، این آیینه در شکلی تازه و فریبنده پدیدار شده است. دیگر آن «دیگران» واقعی (همکاران کاربلد، دوستانِ نزدیک، جامعه‌ی سنجیده و…) مرجع اصلی هویت نیستند؛ حالا پسندها، دیدگاه‌ها و بازنشرهای فضای مجازی نقش همان آیینه را بازی می‌کنند. هر بار که پُستی منتشر می‌شود و چندین واکنش مثبت میگیرد، تصویری از خویشتن در ذهن کاربر شکل می‌دهد که لزوماً با واقعیت هم‌خوان نیست. این سازوکار، چراییِ پدیده‌ای را روشن می‌کند که امروز در دنیای خبرنگاری می‌بینیم. فعالان مجازی که هرگز در تحریریه‌ای معتبر کار نکرده‌اند، آموزش خبرنویسی، راستی‌آزمایی یا اخلاق رسانه‌ای را تجربه نکرده‌اند و حتی گاه تفاوت خبر و شایعه را نمی‌شناسند، در بازتاب همین آیینه‌های مجازی، خود را «خبرنگار» می‌بینند. چند بار که خبری را رونویسی کنند یا شایعه‌ای داغ منتشر کنند و با واکنش مثبت دنبال‌کنندگان روبه‌رو شوند، همان تصویر خیالی در ذهنشان تثبیت می‌شود؛ تصویری که بر «خودِ آیینه‌سان» در آیینه‌ای شکسته استوار است، نه بر تجربه و دانش واقعی.

 

بنابراین هویتی مجازی و لرزان ساخته می‌شود؛ هویتی که در ظاهر پرزرق‌وبرق است، اما چون بر پایه‌ی نگاه گذرای دیگران بنا شده، با نخستین موج بی‌اعتنایی یا نقد فرو می‌ریزد. این همان خطری است که کولی، بیش از یک قرن پیش، بی‌آنکه شبکه‌های اجتماعی را بشناسد، ریشه‌های روانی‌اش را تشریح کرده بود.
مسأله‌ی اصلی زمانی پدیدار می‌شود که این فرایندِ شکل‌گیری «خودِ آیینه‌سان» از سطح جامعه‌ی عمومی فراتر می‌رود و به نهادهای رسمی نیز سرایت می‌کند. از شهروندان عادی که آشنایی عمیقی با سازوکار خبر و خبرنگاری ندارند، نمیتوان انتظار داشت که میان فعالیت مجازی و کنش حرفه‌ای تمایز قائل شوند. در نگاه آنان، هر صفحه‌ی پر بازدید در شبکه‌های اجتماعی یک رسانه و هر صاحب تریبون مجازی یک خبرنگار به نظر می‌رسد. اما زمانی که مجامع و نهادهای رسمی، بدون معیارهای دقیق آموزشی و تجربی، همین فعالان مجازی را به عنوان «خبرنگار» به رسمیت می‌شناسند، فرآیند «خودِ آیینه‌سان» به سطحی خطرناک منتقل می‌شود. در این نقطه، آیینه‌ی شکسته‌ی شبکه‌های اجتماعی جایگزین آیینه‌ی اصیل داوری حرفه‌ای می‌شود و تصویری که فرد از خود دارد، دیگر نه تنها محصول نگاه کاربران عادی، بلکه تأیید شده از سوی نهادهای رسمی است.
این روند، پیامدهای اجتماعی روشنی دارد. مرز میان کنش حرفه‌ای و فعالیت مجازی از میان می‌رود و سطح کار خبری به بازنشر و رونویسی تقلیل می‌یابد؛ افرادی که تجربه‌ی میدانی و آموزش حرفه‌ای ندارند، آرام‌آرام در افکار عمومی به عنوان نمایندگان قشر خبرنگار و مطالبه‌گر تثبیت می‌شوند و مطالبه‌گری و نظارت اجتماعی تحریف می‌شود؛ زیرا وقتی چهره‌های ناپخته و شتاب‌زده به جای خبرنگاران حرفه‌ای سخن می‌گویند، افکار عمومی بیش از آنکه با حقیقت مواجه شود، اسیر پژواک‌های سطحی و واکنش‌های هیجانی می‌شود.
به این ترتیب، آنچه کولی بیش از یک قرن پیش به عنوان فرآیند روانی شکل‌گیری هویت اجتماعی شرح داده بود، امروز در سطح ساختارهای رسمی خبرنگاری بازتولید می‌شود. اگر این چرخه ادامه یابد، خطر آن است که خودِ آیینه‌سانی که در فضای مجازی ساخته شده، به هویت رسمی خبرنگاری بدل شود و سرمایه‌ی نمادین این حرفه‌ی کهن را به تدریج فرسوده کند. تنها با مرزبندی دقیق میان خبرنگاری اصیل و فعالیت مجازی است که می‌توان این چرخه را متوقف ساخت و اعتبار اجتماعی خبرنگاری را بازیابی کرد. با اتکا به شعر مسعود سعد سلمان؛

آنچ آید از او ناید از دگر کس
کِی کار حقیقت بود مجازی

 

اشتراک گذاری
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *